نیشابور فردا

نیشابور فردا

وبگاه کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور فردا
نیشابور فردا

نیشابور فردا

وبگاه کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور فردا

استاد شفیعی کدکنی و دو تن از اهالی فرهیخته کدکن در ارتفاعات کوه سپیدر

نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com

شهر کدکن بر دامنه جنوبی کوه سپیدر ‌واقع شده است. رشته کوه سپیدر از مجموعه ارتفاعاتی است که دشت نیشابور را از دو ناحیه و دشت زاوه (تربت حیدریه) و ترشیز (کاشمر) جدا می کند. در واقع بخش کدکن، جنوبی ترین ناحیه دشت نیشابور را در بر می‌گیرد.

این رشته کوه؛ به روایتی، به خاطر داشتن دره‌‌هایی که تا دیرزمانی از سال پوشیده از برف هستند سپیدر نام گرفته است. قله‌ای که در زمینه تصویر خودنمایی می‌کند ملکوه یا ملکان نام دارد. ملکوه با ارتفاع ۳۰۱۳ متر؛ از قله‌های معروف حوزه جنوب دشت نیشابور و از نمادهای طبیعی بخش زیبا و تاریخی کدکن است./ نیشابور فردا
تصویر: وبلاگ کدکن (تاریخ و فرهنگ کدکن)

المان زیبای ابریق در شهر جغتای

نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com

این المان زیبا در جبهه شمال شرقی تقاطع بولوار پاسداران و امام علی شهر جغتای، نصب شده است.

شهر جغتای، مرکز شهرستان جغتای، در شمال غربی استان خراسان رضوی است و در ۱٨۰ کیلومتری شمال غربی شهر نیشابور واقع شده و از طریق جاده سرتاسری جغتای – جوین – خوشاب – فیروزه - نیشابور به یکدیگر مرتبط می‌شوند.

شهر زیبای جغتای، به عنوان یکی از حاکم‌نشینان و مراکز سیاسی و حاکمیتی ولایت بزرگ جوین (کویان) در کنار آزادوار، آق‌قلعه و نقاب یکی از نقاط تاثیرگذار در تحولات تاریخی و فرهنگی منطقه جوین کهن است. این منطقه در جغرافیای امروز، شامل شهرستان‌های جغتای، جوین، و بخشی از خوشاب است که در مسیر اصلی شاهراه خراسان به ری و آذربایجان قرار داشته و هرات، مرو و نیشابور را به بسطام و ری و غرب فلات ایران متصل می‌نموده است.

ارتقای جاده سرتاسری این منطقه به بزرگراه، یکی از مهمترین اقدامات در احیای موقعیت مواصلاتی، تجاری و گردشگری شهرستان‌های منطقه دشت زرخیز و تاریخی جوین، ارزیابی می‌شود/ نیشابور فردا

نیشابور را از زیر بار این دو منّت و محرومیت بزرگ تاریخ معاصر، رها کنیم!


نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com

 

 

فاصله ملموس بین برخورداری و محرومیت

در تصویر بالا، از فاصله ملموس بین دو شهر در استان خراسان رضوی، سخن گفته شده است. پیش از این؛ بسیار، درباره «فاصله ملموس بین بهره‌مندی و محرومیت» از زیرساخت‌های ملی، سخن گفته‌ایم. اما در اینجا می‌خواهیم از رهایی بگوییم؛ رهایی از منت و محرومیتی بزرگ که در دوران معاصر، بر نیشابور خراسان رو اشده است.

تصویر بالا بخشی از نوشته مهدی مقصودی، مدیر مسئول نشریه ستاره شرق است که در یک وبسایت خبری محلی منتشر شده. چنانکه در سایت مذکور آمده است: خانم هاجر چنارانی، نماینده نیشابور، در آیین بزرگداشت شیخ حسن جوری که ۳۱ مرداد در روستای جوری برگزار شده بود؛ از اینکه در همایشی (برگزار شده در سبزوار)، نام شیخ حسن جوری از محوریت برنامه حذف شده، انتقاد کرده و سخنانی را مطرح کردهاند. خلاصه؛ جناب مقصودی ستاره شرق، در مطلبی به انتقاد از سخنان خانم چنارانی پرداخته و انذار داده که: «خانم چنارانی! این آخرین ذره‌های صبر ماست!»

خانم چنارانی، جدا از اینکه نماینده مردم باشند یک شخصیت سیاسی دارای تفکر خاص خود هستند که این تفکر، با هیچ منطقی، قابل تعمیم به مردم حوزه انتخابیه‌شان نیست و قاعدتا ایشان، چنانکه تمایل داشته باشند، موضوع را تبیین و تشریح خواهند نمود. بنابراین محتوای سخنان ایشان و همچنین سخنان جناب مقصودی در تفسیر سخنان ایشان، قابل توجه و موضوع بحث ما نیست و نمی‌تواند باشد. هر چند در مطالب تاریخی مطرحشده توسط جناب مقصودی، جای بحث هست؛ اما حساب تاریخ را باید از کشمکش‌آفرینی‌های مخاطب‌ساز رسانه‌ای جدا کرد و به عبارتی، ایشان را هم می‌توان شامل همان انتقادی دانست که خودشان در بخش چهارم مطلبشان و البته به درستی، بر حریف مفروض‌شان وارد کرده‌اند. پس بهتر است که استنادات تاریخی که توسط فعالان و شخصیت‌های سیاسی مطرح می‌شود را اعتبار موثری ننهیم و آن حرف و پیام اصلی که در لایه‌های پنهان و ناپیدای مطلب، نهفته است را هویدا سازیم.

گرامیان! ما در نوشته تصویر بالا، از بطن مطلب جناب مقصودی، لُب کلام را خارج کرده‌ایم و در پیش دیدگان شما بزرگواران به نمایش گذاشته‌ایم. هدفی که نویسنده مطلب، می‌خواهد به آن دست یابد، لُب کلام نیست ... لُب کلام رسانه، آن چیزی است که به درد مردم می‌خورد. به درد مردم ... . البته به تعبیری، شاید هم آن چیزی است که قرار است به درد مردم بیفزاید. به نظر می‌رسد کلام جناب مقصودی، از این نوع است.

گرامیان! فرهیختگان! بزرگان ارجمند! ما با یک «هندوانه سربسته» مواجه نیستیم. این هندوانه، چندین سال است که بشکافته و بطن و طعم و رخ آن، عیان است. لطفا سری به رسانه‌های محلی بزنید و بیشتر آن کسانی که اصطلاح «غرب خراسان رضوی» را ساخته و با همه انتقاداتی که بر نحوه کاربرد آن وارد است؛ بر این شیوه خود، سماجت می‌ورزند ... (برای اطلاع بیشتر این لینک‌ها را ببینید: لینک 1؛لینک 2؛ لینک 3؛ لینک 4). باری؛ بطن مطلب، عیان است و در این معنا، آنچه که عیان است؛ اتفاقا این بار، و بارها و بارهای دیگر، حاجت به بیان است. باید گفته شود؛ تا راهی از اندیشه و تامل، به اهداف پس پرده بُرده شود. آنچه که عیان است، در کلیت مطلب آقای مقصودی، دقیقا همان چیزی است که جناب مقصودی، نهان در لابلای مطلب خود، آن را زیرکانه و با این ادبیات تاثیرگذار بیان کرده‌اند:

نیشابوریان! اگر نیشابور را سرافراز می‌خواهید؛ اگر از اینکه در بزنگاه‌های گاه و بیگاه، مورد نوازش منّت تحقیرآمیز این و آن، قرار بگیرید، به ستوه آمده‌اید؛ شهر شما، نیشابور شما، باید دو زیرساخت مهم و انکارناپذیر فرهنگی (دانشگاه درخور ملی) و ارتباطی (فرودگاه تجاری) را داشته باشد.

شاید خواسته قلبی جناب مقصودی نباشد و شاید باشد؛ اما سوابق حوزه فکری که ایشان ادبیات آن را بازگو می‌نماید و شامل چند وبگاه، وبلاگ و کانال و اکانت شبکه اجتماعی است، این سخنان را به همین شیوه و شبیه به این، سال‌هاست که تکرار و بازتولید می‌نمایند. به قولی: «ما عادت کرده‌ایم»


به اندوه و درد می‌گویم؛ به آه و اشک ...

عزیزان جان! من نویسنده، به اندوه و درد می‌گویم: فرزندان و همشهریان ما؛ سال‌ها و سال‌ها، فرودگاه و دانشگاهی را رونق داده‌اند که امروزه، گروهی با لحن‌های مختلف اما ادبیات مشابه؛ در اینجا و آنجا، همان فرودگاه و دانشگاه را پُتکی کرده و به شیوه‌های گوناگون -گاه زیرکانه و در لفافه؛ و گاه تند و آتشین- بر سر غرور و غیرت و حیثیت نیشابور و نیشابوری می‌کوبند.

فرزندان سرزمینم! به آه و اشک؛ به شیون و زاری؛ از ژرفای جانم، با التماس و تضرع، بس ناله‌ناک و بی‌باک، از ژرفنای جان، فریاد می‌زنم: به حق عزّت و شرافت، سوگند که در شان حیثیت این مردم فرهنگمدار بردبار نیست که گاه و بی‌گاه، به بهانه‌های جور و واجور، به زیر بار این منت تحقیرآمیز برود.

گرامیان! راه، روشن است. اولین گام در احیای وجهه و چهره نیشابوری خراسان؛ عبور از این دو منّت و محرومیت بزرگ تاریخ معاصر است: فرودگاه و دانشگاه؛ که به نحو تبعیض‌آمیزی از این دو زیرساخت ملی، محروم مانده است.

مغول، فقط در سال ۶۱٨ هجری، ویرانی نیشابور و چهره نیشابوری خراسان را چشم نمی‌کشید. امروز نیز مغولی دیگر، دروازه‌‎های فرهنگ‌شهر خراسان را به نظاره نشسته است؛ واگرایی و توجه نکردن به منافع جمعی، بزرگ‌ترین تهدید امروز سرزمین ماست. باید با هم از زیر بار این منّت و تحقیر غیر منصفانه خارج شویم.

اگر میخواهیم فرودگاه و دانشگاه دَه، بیست یا سیساله؛ دستاویز تعرض به پیشینه و میراث تمدنی بشکوه چندصدساله خراسانی نشود باید از زیر بار این منّت گاه و بیگاه تکرار مکررات آزاردهنده رها شویم. باید رها شویم ... باید نیشابور را، باید نیشابوری را از زیر بار منت فرودگاه و دانشگاهی که سرمایه‌مان را در آن خرج می‌کنیم، با پولمان، رونقش می‌دهیم؛ اما سرانجام به جای قدرشناسی؛ سرکوفت و تحقیر، نصیبمان می‌شود، رها کنیم.


خراسان را بیآغازیم ...

باید رها شویم ... باید قطع کنیم دست این محرومیت و تبعیض اندوهبار را ... حتی اگر از همین لحظه، این منّت اسفناک، این سرکوفت آزارگر، تمام شود؛ این تجربه اندوهبار، باید سرآغازی شود بر این تفکر:

عدالت و انصاف حکم میکند نیشابور، دومین منطقه پرجمعیت خراسان و شمال شرق کشور (پس از مشهد، مرکز استان خراسان رضوی)، باید زیرساخت‌های دانشگاهی و فرودگاهی در حد و اندازه جایگاهش داشته باشد. این مردم باید این زیرساخت‌ها را در سرزمین مادری‌شان داشته باشند تا هیچ ذهنی به خود جرات ندهد دو سه دهه فعالیت دانشگاهی و فرودگاهی را دستاویز تحقیر مستقیم و غیرمستقیم نیشابور خراسان قرار دهد. نیشابور را از زیر این بار محرومیت تبعیض‌آمیز رها کنیم تا باری دیگر، خراسانی که خزانه فرهنگ و دارالعلم ایران و فخر ایران و ایرانی بود، آغاز شود. با هم، خراسان را بیآغازیم .../ نیشابور فردا