نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
فاصله ملموس بین برخورداری و محرومیت
در تصویر بالا، از فاصله ملموس بین دو شهر در استان خراسان رضوی، سخن گفته شده است. پیش از این؛ بسیار، درباره «فاصله ملموس بین بهرهمندی و محرومیت» از زیرساختهای ملی، سخن گفتهایم. اما در اینجا میخواهیم از رهایی بگوییم؛ رهایی از منت و محرومیتی بزرگ که در دوران معاصر، بر نیشابور خراسان رو اشده است.
تصویر بالا بخشی از نوشته مهدی مقصودی، مدیر مسئول نشریه ستاره شرق است که در یک وبسایت خبری محلی منتشر شده. چنانکه در سایت مذکور آمده است: خانم هاجر چنارانی، نماینده نیشابور، در آیین بزرگداشت شیخ حسن جوری که ۳۱ مرداد در روستای جوری برگزار شده بود؛ از اینکه در همایشی (برگزار شده در سبزوار)، نام شیخ حسن جوری از محوریت برنامه حذف شده، انتقاد کرده و سخنانی را مطرح کردهاند. خلاصه؛ جناب مقصودی ستاره شرق، در مطلبی به انتقاد از سخنان خانم چنارانی پرداخته و انذار داده که: «خانم چنارانی! این آخرین ذرههای صبر ماست!»
خانم چنارانی، جدا از اینکه نماینده مردم باشند یک شخصیت سیاسی دارای تفکر خاص خود هستند که این تفکر، با هیچ منطقی، قابل تعمیم به مردم حوزه انتخابیهشان نیست و قاعدتا ایشان، چنانکه تمایل داشته باشند، موضوع را تبیین و تشریح خواهند نمود. بنابراین محتوای سخنان ایشان و همچنین سخنان جناب مقصودی در تفسیر سخنان ایشان، قابل توجه و موضوع بحث ما نیست و نمیتواند باشد. هر چند در مطالب تاریخی مطرحشده توسط جناب مقصودی، جای بحث هست؛ اما حساب تاریخ را باید از کشمکشآفرینیهای مخاطبساز رسانهای جدا کرد و به عبارتی، ایشان را هم میتوان شامل همان انتقادی دانست که خودشان در بخش چهارم مطلبشان و البته به درستی، بر حریف مفروضشان وارد کردهاند. پس بهتر است که استنادات تاریخی که توسط فعالان و شخصیتهای سیاسی مطرح میشود را اعتبار موثری ننهیم و آن حرف و پیام اصلی که در لایههای پنهان و ناپیدای مطلب، نهفته است را هویدا سازیم.
گرامیان! ما در نوشته تصویر بالا، از بطن مطلب جناب مقصودی، لُب کلام را خارج کردهایم و در پیش دیدگان شما بزرگواران به نمایش گذاشتهایم. هدفی که نویسنده مطلب، میخواهد به آن دست یابد، لُب کلام نیست ... لُب کلام رسانه، آن چیزی است که به درد مردم میخورد. به درد مردم ... . البته به تعبیری، شاید هم آن چیزی است که قرار است به درد مردم بیفزاید. به نظر میرسد کلام جناب مقصودی، از این نوع است.
گرامیان! فرهیختگان! بزرگان ارجمند! ما با یک «هندوانه سربسته» مواجه نیستیم. این هندوانه، چندین سال است که بشکافته و بطن و طعم و رخ آن، عیان است. لطفا سری به رسانههای محلی بزنید و بیشتر آن کسانی که اصطلاح «غرب خراسان رضوی» را ساخته و با همه انتقاداتی که بر نحوه کاربرد آن وارد است؛ بر این شیوه خود، سماجت میورزند ... (برای اطلاع بیشتر این لینکها را ببینید: لینک 1؛لینک 2؛ لینک 3؛ لینک 4). باری؛ بطن مطلب، عیان است و در این معنا، آنچه که عیان است؛ اتفاقا این بار، و بارها و بارهای دیگر، حاجت به بیان است. باید گفته شود؛ تا راهی از اندیشه و تامل، به اهداف پس پرده بُرده شود. آنچه که عیان است، در کلیت مطلب آقای مقصودی، دقیقا همان چیزی است که جناب مقصودی، نهان در لابلای مطلب خود، آن را زیرکانه و با این ادبیات تاثیرگذار بیان کردهاند:
نیشابوریان! اگر نیشابور را سرافراز میخواهید؛ اگر از اینکه در بزنگاههای گاه و بیگاه، مورد نوازش منّت تحقیرآمیز این و آن، قرار بگیرید، به ستوه آمدهاید؛ شهر شما، نیشابور شما، باید دو زیرساخت مهم و انکارناپذیر فرهنگی (دانشگاه درخور ملی) و ارتباطی (فرودگاه تجاری) را داشته باشد.
شاید خواسته قلبی جناب مقصودی نباشد و شاید باشد؛ اما سوابق حوزه فکری که ایشان ادبیات آن را بازگو مینماید و شامل چند وبگاه، وبلاگ و کانال و اکانت شبکه اجتماعی است، این سخنان را به همین شیوه و شبیه به این، سالهاست که تکرار و بازتولید مینمایند. به قولی: «ما عادت کردهایم»
به اندوه و درد میگویم؛ به آه و اشک ...
عزیزان جان! من نویسنده، به اندوه و درد میگویم: فرزندان و همشهریان ما؛ سالها و سالها، فرودگاه و دانشگاهی را رونق دادهاند که امروزه، گروهی با لحنهای مختلف اما ادبیات مشابه؛ در اینجا و آنجا، همان فرودگاه و دانشگاه را پُتکی کرده و به شیوههای گوناگون -گاه زیرکانه و در لفافه؛ و گاه تند و آتشین- بر سر غرور و غیرت و حیثیت نیشابور و نیشابوری میکوبند.
فرزندان سرزمینم! به آه و اشک؛ به شیون و زاری؛ از ژرفای جانم، با التماس و تضرع، بس نالهناک و بیباک، از ژرفنای جان، فریاد میزنم: به حق عزّت و شرافت، سوگند که در شان حیثیت این مردم فرهنگمدار بردبار نیست که گاه و بیگاه، به بهانههای جور و واجور، به زیر بار این منت تحقیرآمیز برود.
گرامیان! راه، روشن است. اولین گام در احیای وجهه و چهره نیشابوری خراسان؛ عبور از این دو منّت و محرومیت بزرگ تاریخ معاصر است: فرودگاه و دانشگاه؛ که به نحو تبعیضآمیزی از این دو زیرساخت ملی، محروم مانده است.
مغول، فقط در سال ۶۱٨ هجری، ویرانی نیشابور و چهره نیشابوری خراسان را چشم نمیکشید. امروز نیز مغولی دیگر، دروازههای فرهنگشهر خراسان را به نظاره نشسته است؛ واگرایی و توجه نکردن به منافع جمعی، بزرگترین تهدید امروز سرزمین ماست. باید با هم از زیر بار این منّت و تحقیر غیر منصفانه خارج شویم.
اگر میخواهیم فرودگاه و دانشگاه دَه، بیست یا سیساله؛ دستاویز تعرض به پیشینه و میراث تمدنی بشکوه چندصدساله خراسانی نشود باید از زیر بار این منّت گاه و بیگاه تکرار مکررات آزاردهنده رها شویم. باید رها شویم ... باید نیشابور را، باید نیشابوری را از زیر بار منت فرودگاه و دانشگاهی که سرمایهمان را در آن خرج میکنیم، با پولمان، رونقش میدهیم؛ اما سرانجام به جای قدرشناسی؛ سرکوفت و تحقیر، نصیبمان میشود، رها کنیم.
خراسان را بیآغازیم ...
باید رها شویم ... باید قطع کنیم دست این محرومیت و تبعیض اندوهبار را ... حتی اگر از همین لحظه، این منّت اسفناک، این سرکوفت آزارگر، تمام شود؛ این تجربه اندوهبار، باید سرآغازی شود بر این تفکر:
عدالت و انصاف حکم میکند نیشابور، دومین منطقه پرجمعیت خراسان و شمال شرق کشور (پس از مشهد، مرکز استان خراسان رضوی)، باید زیرساختهای دانشگاهی و فرودگاهی در حد و اندازه جایگاهش داشته باشد. این مردم باید این زیرساختها را در سرزمین مادریشان داشته باشند تا هیچ ذهنی به خود جرات ندهد دو سه دهه فعالیت دانشگاهی و فرودگاهی را دستاویز تحقیر مستقیم و غیرمستقیم نیشابور خراسان قرار دهد. نیشابور را از زیر این بار محرومیت تبعیضآمیز رها کنیم تا باری دیگر، خراسانی که خزانه فرهنگ و دارالعلم ایران و فخر ایران و ایرانی بود، آغاز شود. با هم، خراسان را بیآغازیم .../ نیشابور فردا
ضرورت محرومیتزدایی و رفع تبعیض از توسعه دانشگاهی نیشابور
نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
- مقدمه
از انتشار تصویر بالا زمان زیادی نمیگذرد، حدود سه چهار ماه پیش؛ تهیه کننده تصویر، به زعم خود؛ ٨ دانشگاه بزرگ ملی شرق ایران را بر روی نقشه، نشانهگذاری کرده است. این تصویر را چند سایت اینترنتی و کانال تلگرامی در شهرستان همجوار به عنوان تبلیغ یکی از نقاط توانمندی شهر مطلوبشان و حتی بعضا به عنوان فاکتوری برای بر عهده گرفتن مرکزیت استانی جدید (!!!)، منتشر کردهاند. بسیار شنیدهایم که بزرگان نکتهسنج گفتهاند: «زود، قضاوت نکنیم». این تصویر هم از همان «زود قضاوت نکنیم»هاست. پس بیهیچ آداب و ترتیبی، به ابعاد قابل توجه از آنچه «نباید زود قضاوت کرد» و آنچه «باید دیر یا زود، در معرض قضاوت افکار عمومی قرار بگیرد» میپردازیم:
- زود قضاوت نکنیم:
سال آغاز فعالیتهای دانشگاهی و تاسیس هسته اولیه دانشگاه نیشابور، با توضیحات مرتبط، در سایت رسمی دانشگاه نیشابور آمده است. البته کتمان این موضوع، هر چند برای تهیه کننده تصویر اهمیت داشته اما برای ما هیچ اهمیتی ندارد. چرا که: نگاه به ساحت علم و توسعه دانشگاهی؛ نه بر کمّیتهایِ ویترینی و بَزَکهای تبلیغی؛ بلکه باید مبتنی بر ابعاد عمیق و مسائل موثری باشد که با حداکثر توان در راستای خدمت کارساز، به جامعه قرار گیرد.
- باید قضاوت کنیم:
اما از آنچه باید مورد اندیشه، تامل و قضاوت قرار گیرد؛ در اشاره به سه نکته بسیار حائز اهمیت، اکتفا میکنیم:
1. نیشابور، سومین شهر و شهرستان پرجمعیت در شرق کشور (پس از مشهد و زاهدان) و دومین در شمال شرق کشور (پس از مشهد) است. اگر قرار است توسعه دانشگاهی و آموزش عالی، در خدمت آموزش و پژوهش مسائل و نیازمندیهای جامعه باشد، ناچار باید اندیشید که: چرا نیشابور در لیست ٨ نقطه توسعهیافته دانشگاهی شرق کشور نیست؟ آیا توانمندیهای لازم در نیشابور وجود نداشته که چنین دریغی بر وی روا شده و یا اینکه دومین جامعه پرجمعیت شمال شرق و سومین در شرق کشور، در زمینه توسعه دانشگاهی نیز مانند سایر زمینهها از جمله شبکه بهداشت و درمان، شبکه جادههای مواصلاتی، فرودگاه و ... مورد کم لطفی و بیتوجهی قرار گرفته است؟
2. شاخصهایی از قبیل «میزان و کیفیت فعالیتهای دانشی، فرهنگی و هنری در بطن جامعه»، «نسبت تولید محصولات دانشی، فرهنگی و هنری در یک جامعه در تناسب با جمعیت و امکانات واگذاری»، «نسبت توفیقات دانشی، فرهنگی و هنری یک جامعه به تناسب جمعیت و امکانات واگذاری» و ... را میتوان از مهمترین فاکتورهای سیاستگزاری توسعه دانشگاهی و آموزش عالی در یک منطقه برشمرد. به اذعان مدیران استانی (که بیشترین آگاهی را از توانمندیهای شهرستانها دارند): «نیشابور به لحاظ موقعیت اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و منابع انسانی ظرفیتی بیشتر از یک استان دارد و بضاعت فرهنگی این شهرستان نیز در حد یک کشور است.» آیا با این غنا و توانمندی، قرار نداشتن نیشابور در لیست ٨ نقطه توسعهیافته دانشگاهی شرق کشور، شاهدی بر تبعیض روا شده بر نیشابور در حوزه توسعه دانشگاهی نیست؟
3. هیچ ناقد مُنصِف و غیر منصفی را توان انکار شکوفایی و عظمت علمی ایران در دوره اسلامی نیست؛ و شاهدش اینکه تقریبا هرچه مشاهیر علمی ایرانی میشناسیم مرتبط با این دوران بودهاند: ابن سینا، زکریای رازی، جابربن حیان، خوارزمی، خیام، بوزجانی و ... . و نیشابور، زادگاه نخستین مراکز علمی ایران و همتای خراسانی بغداد و قاهره و دمشق در دوره اسلامی است. نام نامی نیشابور در تاریخ علم و فرهنگ و هنر، نه تنها نشان درخشان ایران عزیزمان بلکه مایه اعتبار شرق ایران و فخر خراسان در این حوزه مهم تمدن بشری است. بیتوجهی به برند نیشابور، بیمهری به جایگاه نیشابور در تاریخ علم؛ معنایی به جز استعدادسوزی و اتلاف فرصتهای محدودی که در راستای استفاده از برند بینالمللی و جهانی علمی-فرهنگی-هنری نیشابور، نمیتواند داشته باشد. چرا خراسان بزرگ، منطقه شرق کشور و ایران عزیزمان؛ از بهرمندی از برند پیش برندهیِ بینالمللی نیشابور، محروم شده است؟
- زمان رفع تبعیض دانشگاهی از نیشابور
آیا زمان آن نرسیده است که گامهایی جدی و اثربخش در راه محرومیتزدایی و رفع تبعیض از نیشابور در حوزه توسعه دانشگاهی و آموزش عالی برداشته شود؟ یادمان باشد همه این ٨ دانشگاه معرفی شده در تصویر بالا، سالهاست که از اعتبارات و سرمایههای ملی برخوردار شدهاند تا در این مرحله قرار گرفتهاند و دانشگاه ملی نیشابور، هیچ چیزی برای قرار گرفتن در جایگاه شایسته خود در عرصه علمی و فرهنگی شرق و شمال شرق ایران، کم ندارد به جز همه توجهاتی که بیانگر عملی رفع تبعیض از فرهنگشهر خراسان است. به پشتوانه جمعیت نیممیلیونی نیشابور، پیشینه علمی و فرهنگی نیشابور و استعدادهای اقلمی، اجتماعی و انسانی نیشابور، مسائل توسعه نیشابور را پیگیری نماییم.
رفع تبعیض از نیشابور؛ دستاورد رویکرد منصفانه به توسعه خراسان
نوشته: نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
شهر نیشابور، شهرستان نیشابور، حوزه انتخابیه نیشابور؛ دومین کانون جمعیتی شمال شرق کشور (پس از مشهد) و سومین جمعیت شرق کشور (پس از مشهد و زاهدان) را تشکیل می دهد. اما متاسفانه زیرساخت های نیشابور، با جایگاه این دیار در منطقه شمال شرق و شرق کشور، فاصله زیادی دارد!
آب و هوا و اقلیم ممتاز و پرآوازه دشت نیشابور؛ پیشینه تاریخی بسیار غنی و آبرومند؛ سرمایه های فرهنگی و اجتماعی شاخص و زبانزد؛ و موقعیت بیبدیل در مرکزیت هندسی جغرافیای شمال شرق کشور (خراسان)؛ نیشابور را به یکی از پُرکششترین سکونتگاههای شرق کشور تبدیل نموده؛ چنانکه نیشابور امروز، علاوه بر میزبانی جمعیت چندهزار نفری از شهرستان های همسایه دور و نزدیک، جمعیت قابل توجهی از هموطنان عزیزمان از استانهای شرقی، مرکزی و جنوبی کشور این دیار را موطن گزیدهاند. این جذابیت بالای سکونتگاهی و کشش جمعیتی بینظیر، در شرایطی است که با توجه به شواهد گویای موجود، چندین دهه است که این دیار از سطحی از بیمهری و بیتوجهی در برخورداری از زیرساختهای اساسی مورد نیاز ساکنان و متناسب با جایگاه خود در منطقه شمال شرق کشور، رنج میبرد. زیرساختها نیشابور امروز، در شان جایگاه این دیار در خراسان و ایران نیست. از اهم محرومیتهای روا شده بر نیشابور، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-- شبکه بهداشت و درمان نیشابور، در سطح دانشکده علوم پزشکی به رسمیت شناخته شده و بودجه و اعتبار میگیرد در حالی که شهرستانهایی با جمعیت کمتر و در رتبههای سوم، چهارم، پنجم، ششم و ... در منطقه شمال شرق کشور، دارای دانشگاه علوم پزشکی هستند و بالتبع از بودجه و اعتبارات چند برابری نیشابور برخوردارند!
-- شبکه جادههای مواصلاتی نیشابور، به هیچ وجه با معیار دومین جمعیت شمال شرق کشور، همخوانی ندارد. تنها جاده متناسب با استانداردها و نیاز جمعیتی نیشابور، جاده مشهد - نیشابور - تهران است؛ علیرغم موقعیت مواصلاتی نیشابور در قلب خراسان که از قدیم، مطرح و فعال بوده، اما در دوران معاصر، مورد بیتوجهی قرار گرفته و برای فعالسازی ظرفیتهای بالا و ارتقای جادههای مهمی همچون «جاده نیشابور – کاشمر»، «جاده نیشابور – قوچان»، «نیشابور – جوین – جغتای»، «نیشابور – کدکن – تربتحیدریه» هنوز اقدام قابل توجهی انجام نشده و این در حالی است که در شهرستانهایی با جمعیت کمتر، رسیدگی و اهتمام ویژهای از سوی وزارتخانه مرتبط دیده میشود! نقشه زیر که توسط، برخی وبگاههای شهرستان همجوار منتشر شده، نمونه آشکاری از این تبعیض را نمایان میسازد. همانطور که میبینید بیمهریها به استعدادهای جغرافیایی نواحی استان خراسان رضوی، دستاویزی یک سایت محلی برای نادیده انگاشتن استعدادهای مواصلاتی نیشابور، در راستای تقویت رسانهای و تصویری موقعیت رقابتی ناحیه مطبوع سایت محلی شده است! (استفادههای رسانهای غیر مسولانه از موقعیتهایی که بواسطه هزینه بودجه و اعتبارات ملی، به یک ناحیه واگذار شده؛ از دستاوردهای مدیریت نامتوازن برنامههای توسعه استان در دهههای گذشته است.)
-- اگر تاریخ شمال شرق کشور (منطقه خراسان کنونی ایران) را بررسی نماییم نیشابور با فاصلهای کاملا محسوس، شاخصترین دیاری است که نام آن با مدارس علمی، نظامیهها و مراکز رشد و گسترش دانش (دانشگاهها) و مراکز فرهنگی گره خورده؛ اما کمتوجهی در توسعه زیرساختهای دانشگاهی این دیار، در دوران معاصر، به اندازهای است که فاصله بسیار زیادی با نقش مورد انتظار و پتانسیل نیشابور در تحرک و تحول علمی و فرهنگی شمال شرق کشور وجود دارد و این وضعیت (بیتوجهی به فعالسازی پتانسیلهای فرهنگی و علمی نیشابور) در مجموع، در راستای منافع بلندمدت و آیندهنگر خراسان و ایران عزیزمان نیست؛ چرا که استفاده نکردن از موقعیت درخشان و نام پرآوازه نیشابور در تاریخ تولید علم و توانمندیهای فرهنگی این دیار در دوران معاصر، معنیای به جز فرصتسوزی و اتلاف سرمایههای اجتماعی و انسانی نمیدهد!
-- فرودگاه، در جهان امروز که شرایط زندگی و فعالیت در آن، به شدت در حال حرکت به سمت سرعت بیشتر و اتلاف زمان کمتر است؛ زیرساختی انکارناپذیر برای شهرهایی دارای موقعیت منطقهای، ملی و بینالمللی مانند نیشابور است تا به عنوان زیرساختی برای فعالیت موثر در بخشهای گردشگری، فرهنگ، آموزش عالی، بهداشت و درمان، صنعت، تجارت، کشاورزی و ... بهرهبرداری نمایند؛ اما متاسفانه «منطقه نمونه بین المللی گردشگری نیشابور» که در تمامی بخشهای یادشده دارای توانمندیهای مطرح و رتبه ممتاز در شمال شرق کشور است؛ از بین ۵ شهر پرجمعیت شمال شرق کشور، تنها شهری است که زیرساخت اساسی و راهبردی فرودگاه را ندارد و این در حالی که این شهر، دارای رتبه دوم جمعیتی است و در شهرهای سوم و چهارم و پنجم سالهاست که این زیرساخت مهم ایجاد شده!
جمعبندی:
زیرساختهای نیشابور امروز، نه در حد سومین جمعیت شرق کشور است و نه حتی در حد دومین شمال شرق کشور! شکی نیست که آنچه تا امروز، رخ داده است را میتوان به کماطلاعی تصمیمگیران محترم از وضعیت منطقه شمال شرق کشور نسبت داد؛ اما با همه اطلاعرسانیهایی که مسولان دلسوز و رسانههای دغدغهمند، در سالهای اخیر، در زمینه محرومیتهای عمدتاً سهوی روا شده بر نیشابور، صورت دادهاند؛ نباید انتظار داشته باشیم که این تبعیضهای واضح و انکارناپذیر تداوم یابد.
صرف نظر از استعداهای اقلیمی و اجتماعی و فرهنگی نیشابور؛ فقط با نظر به اینکه نیشابور، دومین جمعیت شمال شرق کشور است؛ باید زیرساختهایی در اندازه میانی جمعیت اول و سوم این منطقه داشته باشد و این، «منصفانهترین رویکرد» به مسائل توسعه شمال شرق کشور و استان خراسان رضوی است.
به اتکای جمعیت نیممیلیونی حوزه انتخابیه نیشابور؛ مسائل توسعه نیشابور را پیگیری کنیم ...
درباره سیاست «چماق و هویچ»، بسیار شنیدهایم؛ اما شاید به ندرت به این اندیشیده باشیم که «اگر چماق و هویچ، در دست یک چماقدار ناشی قرار بگیرد چه نتیجه ای به بار می آورد؟!» من هم اولین بار بود که به این موضوع، فکر میکردم. راستی؛ چه شد که به این اندیشه افتادم؟!
چندی پیش، بزرگواری؛ لینک مطلبی را برایم فرستاد. چند روز پیش نیز لینک مطلبی دیگر (مرتبط با مطلب قبلی) دریافت کردم. عکس دو مطلب یادشده را در تصویر بالا ببینید. مطلب دوم بود که مرا به یاد «چماق و هویچ» انداخت.
القصه؛ یک سایت محلی، به یک مسول، حمله میکند او را «مایوس» و فلان و مدان میخواند؛ اما بعد به او «امید» میدهد که اگر این کار را بکنی خیلی باحالی، خیلی موفقی و خیلی فلانی!
آری! فکرش را که میکنی وجداناً چماق کوفتن، از هویچ دادن، راحتتر است؛ چرا که چماقدار باید حداقل یک هویچ داشته باشد تا به خاطر خوشمزگی آن هویچ، آن بنده خدایی که در زیر چماق است پا بدهد و مطابق میل چماقدار، رفتار کند.
اما وای بر چماقدار بختبرگشتهای که از چماقخور بخواهد «برو و هویچ را خودت تهیه کن»!
این هویچ، در تصویر بالا همان اصطلاح شیک «چرخه مفید» است که زیر آن را خط قرمز کشیدهایم. منظور خیلی خودمانیاش این است که «آقای رییس! تو رو خدا، برو «جار بزن» چند تا مسافر بیار که چرخم بچرخه و از همسایه، «بااهمیت»تر و «باصلاحیت»تر و غیر «بنبست»تر باشم؛ چون برنامههایی دارم که باید به هر قیمتی! که شده اونا رو پیاده کنم.» (لطفا توضیحات تکمیلی را در تصویر بالا ببینید(
با ذکر یک نکته مهم، از این داستان بگذریم: کاش نسبت به عزیزانی که خودجوش و بعضا ظاهرا خود-رو کار رسانه ای میکنند و برای خوشان، رسالت «امداد و نجات» یک استان!!! را قائلند؛ دلسوزی بیشتری شود و با تاکید بسیار، آموزش «اخلاق کار در رسانه» داده شود تا شاید با لحاظ فهم مورد انتظار از چگونگی بجا آوردن حق و احترام زحمات و خدمات مدیران خدمتگزار؛ آن عزیزان نیز مسولانه تر به رسالتهای خود-مفروضشان(!!!) بپردازند.
ادامه این داستان اما ادامه داستان بالا نیست هرچند به آن بیربط هم نیست. داستان ما؛ روایتی از مطالبه همدلانه مردم یک شهرستان است.
۱۰ سال پیش شاید از اهمیت زیرساخت فرودگاه در توسعه منطقهمان اینطور که امروز میدانیم؛ آگاه نبودیم. این آگاهی عمیق و مسولانه؛ نتیجه زحمات همه کسانی است که تلاش کردند تاثیر فرودگاه را در توسعه نیشابور، در معرض توجه یکایک شهروندان و رسانههای شهرستان قرار دهند.
فرودگاه؛ امروز، یکی از مطالبات تراز اول جمعیت نیممیلیونی شهرستان نیشابور است و اولویت آن، به اندازهای است که «توانایی پیگیری و به سرانجام رساندن ایجاد زیرساخت فرودگاه نیشابور» را میتوان به عنوان یکی از فاکتورهای عمده، نافذ و تاثیرگذار در میزان محبوبیت و مطلوبیت سیاستمدارن و مسولان، در میان مردم شهرستان؛ معرفی نمود.
ضعفزیرساختهای شهرستان نیشابور نسبت به موقعیت و جمعیت و کارایی و تاثیرگذاری آن در منطقه شمال شرق کشور؛ و حتی نسبت به شهرستانهای همتراز در همین منطقه؛ خوشبختانه، از نگاه منصف هیچ یک از مسولان محترم پوشیده نمانده و به مناسبتهای مختلف، به این ضعفها اشاره نمودهاند.
- امروز؛ همه میدانند: داشتن مجوز دانشگاه علوم پزشکی با امکان جذب بودجه و اعتبارات ملی چندبرابری؛ چه تحولاتی را در یک منطقه نسبت به دانشکده علوم پزشکی منطقه همجوار ایجاد میکند!
- همه میدانند: برخورداری یک منطقه از جادههای مواصلاتی اصلی و درجه یک؛ ضمن امکان جذب اعتبارات ملی بیشتر برای توسعه و نگهداری جاده، چه مزایای اقتصادی را برای منطقه برخوردار نسبت به منطقه همجوار فراهم میکند.
- همه میدانند: وجود ۵ فرمانداری و ادارات ذیربط در یک منطقه، چه تحولاتی در پیگیری مسائل آن منطقه، نسبت به وجود فقط یک یا دو فرمانداری ایجاد میکند.
- آری؛ همه میدانند ...
- همه میدانند: زیرساخت فرودگاه؛ کمک و فعالکننده پتانسیل بخشهای گردشگری، آموزش عالی، بهداشت و درمان، فرهنگ، صنعت، کشاورزی و ... است و حتی موقعیت ژئوپلتیک منطقه را ارتقا میدهد.
- همه میدانند: نیشابور، رتبه ٢ جمعیتی خراسان را دارد اما در میان ۵ شهر پرجمعیت خراسان (به ترتیب: مشهد، نیشابور، سبزوار، بجنورد، بیرجند)، تنها شهری است که زیرساخت مهم فرودگاه را ندارد.
با این اوصاف؛
آیا اگر حتی نیشابور را گرفتار «تبعیض» نخوانیم؛ نباید به صراحت، بر نابرخورداری و محرومیت این شهر گواهی داد؟!
و ... همه میدانند که نسبت دادن آشکار و تلویحی عنوانهای دردناکی همچون «بیصلاحیت»، «بیاهمیت»، «بنبست» و ... به این نیشابور که فخر تاریخ و فرهنگ خراسان است با محرومیتها و تبعیضهایی که در همین یکی دو دهه اخیر، بر این منطقه روا شده، ارتباط مستقیم دارد.
آری! همه میدانند ...
همه با هم برای رفع تبعیض و محرومیتزدایی زیرساختی از نیشابور ...
نیشابور فردا (کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
[ https://t.me/neyshaburfarda ]