نیشابور فردا

نیشابور فردا

وبگاه کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور فردا
نیشابور فردا

نیشابور فردا

وبگاه کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور فردا

غرب خراسان رضوی دلبازیّه اندر وانتیّه

غرب خراسان رضوی دلبازیّه اندر وانتیّه

از مجموعه طنز «کاشفان غرب خراسان رضوی»

 

پیش از این به بهانه‌های مختلف، انواع روزافزون غرب‌های خراسان رضوی ساخته و پرداخته «کاشفان» (= محتواسازان) را معرفی کرده‌ایم. وجه مشترک همه این «غرب خراسان رضوی»‌ها، سیال بودنشان در ذهن سازندگان است. به عبارت دیگر: با اینکه بحث از یک «واحد جغرافیایی» است و یک واحد جغرافیایی، لزوماً «حدود و ثغور مشخص» دارد اما محصول کارگاه پروپاگاندای کاشفان (شامل چند فعال محلی و چند رسانه مشخص)، چیزی است که اندازه‌های متنوع دارد. مانند سیب‌زمینی، هندوانه، گوجه و ... که اندازه‌ها، کیفیات و حتی رنگ‌های گوناگون دارند! باری؛ چنانکه قبل‌تر، وعده دادیم؛ در اینجا قصد داریم نوع دیگری از غرب خراسان رضوی را رونمایی کنیم.

 

محتوای تصویر بالا را ملات این نوع ساخته‌ایم. این کاشف، در تیتر مطلب خود از «غرب خراسان رضوی» حرف می‌زند. اما بلافاصله، در متن مطلب، مخاطب را پیچانده و طبق عادت معمول کاشفان؛ تیتر دبّه می‌شود تا محتوای مورد نظر، در آن ریخته شود.

در نگاه کلی به رفتار رسانه‌ای این کاشف، غرب خراسان رضوی بر سه نوع است:

۱. غرب اصلی خراسان رضوی! (شامل فقط شهرستان‌های یک حوزه انتخابیه مستقر در شمال غربی استان)

٢. جنوب غربی خراسان رضوی

٣. غرب مصلحتی خراسان رضوی! (شامل شهرستان‌هایی در نیمه غربی و حتی شمال استان که منویات کاشف محترم، تعیین‌کننده موقعیت جغرافیایی آن‌هاست!)

 

کاشف، گویی در اینجا با ایما و اشاره به مخاطب می‌گوید: فقط شمال غربی‌ها، لایق عنوان «غرب خراسان رضوی»اند. پس تکلیف جنوب غربی‌ها چیست؟ او با زبان بی‌زبانی، به آن‌ها می‌گوید: «آهای بچه‌های اون پایین! خیال نکنین دوستتون ندارم. اگه نداشتم که براتون «مطلب» نمی‌نوشتم. ببینین چقد به فکرتونم که حتی «اسمتون» رو هم تو مطلبم آوردم. خب! درسته اگه شما «جنوب غربی» باشین قاعدتاً منم «شمال غربی» میشم اما «اصل غرب خراسان رضوی» منم، اصلا همینه که هست. حالا تشریف ببرید اون گوشه، با همون وضعیت جنوب غربی‌تون بسازین. در عوض؛ شرافتاً قول میدم: تنهاتون نذارم. هر موقع، سر و کارم به شما افتاد، حتماً میام با هم  غرب_خراسان_رضوی_بازی کنیم».

 

طنز جالبی است این رنگینک غرب خراسان رضوی! اما موضوع، فقط تکرار نشئه‌آور حرفی که بر دهانی، لذیذ افتاده و در گوشی، خوش پیچیده؛ نیست! بلکه به معنای واقعی کلمه، یک «بازی» است. یک بازی نیازموده که در مقاله اختصاصی «تاملی در بهره‌برداری‌های غیر مسولانه از اصطلاح جغرافیایی غرب خراسان رضوی»، به ریشه‌ها و تبعات آن پرداختهایم.

این دفعه اما، کاشف به خط تولید، فشار آورده و غرب خراسان رضوی وسیع و دلبازی را خلق کرده است. البته و کما فی‌ السابق؛ این محصول نیز از نگاه کاسبکارانه معمول «کاشفان» در امان نمانده و باز هم شهرستان‌های مشمول این نوع (همان جنوب غربی‌های پیش‌گفته)، ابزاری شده تا منظور و منفعت کاشف را تامین کنند؛ ابزارهایی که کاشف، هر وقت با آن‌ها سر و کاری پیدا کند به سراغشان می‌رود و آنان را به بازی‌ای خواهد برد که برای آن، پایان و سرانجامی مشخص و روشن، به جز بازتابی گنگ از یک رویای ناسنجیده نمی‌توان ترسیم نمود.

ای کاشف! آخر آدم خردمند را با مناطقی که حتی در باور خودش هم خود را به نحو شاخصی، متمایز از آن‌ها می‌داند چه مشترکات موثری می‌تواند باشد؟! با این پتانسیل، می‌خواهی استان بسازی؟!

ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی!       این ره که تو می‌روی به ترکستان است 

این غرب را هم بر رنگینک غرب‌های‌ خراسان رضوی مخلوق یکی دو سال اخیر بیفزاییم؛ رنگینکی آکنده از تناقض و تضاد و معطلی.

آیا از «جغرافیا» صحبت می‌کنیم؛ کاشف؟! گویی «خراسان رضوی» را «وانت»ی ساخته‌ای پر از هندوانه؟ می‌توانی یکی را برداری و تقه‌ای بر آن بزنی؛ اگر صدایش بر گوشَت، خوش آمد بَرَش می‌داری و مزمزه‌ای می‌کنی؛ تا هندوانه‌ای دیگر در نوبتی دیگر...!

گرامیان! آیا منشاء این همه بلاتکلیفی، چیزی به جز سردرگمی سر-درد-آوری است که در مخیله کاشفان موج می‌زند؟ سردردی که آن را پایانی نیست. این قبیله، سال‌هاست که بوق را از سر گشادش می‌زند.

از این غربِ فریبگرِ خراسانِ رضویِ کاشفان، بوی آن خراسانی که «چون دَم عیسی» در کالبد ایران و زمان جان می‌آورد؛ به مشام نمی‌رسد. چنین! سوداگری جاه‌طلب کاشفان ناکاربلد، نام و شخصیت خراسان را به گروگان گرفته است!

و سخن پایانی، با بزرگوارانی که دغدغه توسعه پایدار استان را دارند: «استان خراسان رضوی، به جز تکیه کردن بر توانمندی‌های واقعی یکایک اعضای آن؛ و در شرایط «منصفانه» و عاری از هر گونه تبعیض رنج‌آلود، گام در راه توسعه پایدار نخواهد گذاشت.»/ نیشابور فردا

 

بوالعجب از این صنایع!

بوالعجب از این صنایع!

از مجموعه «کاشفان غرب خراسان رضوی»

باز هم فرصتی دست داد که سری به مجموعه طنز «کاشفان غرب خراسان رضوی» بزنیم. چنانکه راویان اخبار، از گفتار شکرشکن جناب هدهدالملک، روایت کرده‌اند: «غرب خراسان رضوی، جایی است که شرق خراسان رضوی نیست. همین.»

در این برهه؛ خواهشمندانه، تقاضامندیم گفتار موجز و پرمغز جناب هدهدالملک را به شوخی نگیرید. چرا که آن حکیم سرخوش، آن یگانه کاشفان غرب خراسان رضوی؛ در تعریف ذکاوتمندنانه‌شان (یا به عبارتی: چکاوکمندانه‌شان)، تَهِ غرب خراسان رضوی را چنان! باز گذاشته‌اند که بتوان تعاریف و چیزهای مختلفی را به آن وارد کرد!

بوالعجب از این صنایع!             وا شگفت بر این بدایع!

در واقع؛ ظرافت‌ها و حکمت‌های نهفته در کلام آن جناب خوش‌جمال؛ آن وقت، عیان می‌شود که کُنه مطلب را مورد مداقه قرار داده و در بحرِ از خود بی‌خودی هدهدی، چنان مستغرق شویم که در کمال ناباوری، خود را در اعماق فهمی یک‌هویی (= همان یهویی) دریابیم.

آن لحظه فرخنده که ابواب معرفت از خود بی خودی هدهدی گشوده شود؛ آنگاه، از سویدای جان درخواهیم یافت که: اصلاً تعریف ایشان، تعریف نیست که...! انصافاً خودش به تنهایی و خالی‌خالی؛ یک سیستم مولد و یک «خط تولید» است که تا کنون، غرب‌های بسیاری را از طریق نوار نقاله کاشفان غرب خراسان رضوی، بر روی جغرافیای خوشگل این تنها استان غرب‌دار ایران و چه بسا کل جهان بشریت و البته غیر بشری (شامل سیاره مریخ، کهکشان آندرومدا- ام ٣۱ و جاهای دیگر) غلتانیده است. از جمله محصولات قشنگ خط تولید کاشفان غرب خراسان رضوی، می‌توان به:

-- «غرب خراسان رضوی برقیّه»؛

-- یا «غرب خراسان رضوی جمالیّه شادسازیّه»؛

-- «غرب خراسان رضوی بنزینیّه»؛

-- «غرب خراسان رضوی پشتیبانیّه زورکیّه»؛

-- یا «غرب خراسان رضوی فرودگاهیّه چپانیّه»؛

-- «غرب خراسان رضوی کاشفیّه»؛

-- «غرب خراسان رضوی توفانیّه»؛

 و ... اشاره کرد. ما تا همین حالا، همه این غرب‌های خراسان رضوی را بررسی کرده و از ظرافت‌های ملوسی که در تولید هر یک، به خرج داده شده است حقیقتاً کیفور شده ایم. البته ناگفته نماناد بعضی‌ها هم از دستمان در رفته و بهره نبرده‌ایم ... آخر، اقتضای کاشفیّت غرب خراسان رضوی چنین است که تولیداتش از بس تنوع دارد لامصب! بعضی وقت‌ها انصافاً در می‌رود از دست آدم!

البته می‌دانیم که تعمقات بزرگ، ریخت و پاش‌های بزرگ هم دارد؛ چنانکه در همین باب یا در نزدیکی این باب گفته‌اند: «داره می‌ریزه ...!» به هر حال؛ کار کاشفان، ریخت و ریز دارد. چه خوب که دل خوش کنیم و در بحر هدهدی؛ باز، از خود بی خود شویم و از ته دل فریاد کنیم: این ریخت و ریزها به آن تولیداتِ قشنگ در! شرافتاً کیفوری زیاد، برای سلامتی آدم خوب نیست آن هم در این وانفسای همه‌‍گیری کرونا...

اما یک حرف جدی: صرف نظر از اینکه در مخیله کاشفان غرب خراسان رضوی چه می‌گذرد؛ آیا به این اندیشیده‌اند که در آن لحظه آخر؛ در آن بزنگاه؛ پرجمعیت‌ترین شهر ریشه‌دار غرب خراسان رضوی -که گرانیگاه تاریخ و پایگاه فرهنگ خراسان است- آیا از حق و حوزه نفوذ تاریخی-فرهنگی خود خواهد گذشت؟ می‌دانند و باز هم بر آهن سرد می‌کوبند؟! چرا؟


غرب خراسان رضوی در ربع نیشابور

 

 

طنز کاشفان غرب خراسان رضوی

مقدمه: گفتگو و تبادل اندیشه‌ و موضع، مبتنی بر احترام متقابل؛ بهترین راه تفاهم و درک متقابل است. نظرها، استدلال‌ها و دغدغه‌هایت را درباره یک موضوع، تشریح می‌کنی، سعی می‌کنی که راه به سوی تفاهم بگشایی اما گاه برای آدمی پیش می‌آید که در پاسخ تلاش وی برای نیل به تفاهم؛ از طرف مقابل، نه تنها کم‌ترین کوششی در راه درک متقابل به وقوع نمی‌پیوندد بلکه مواضع قبلی با سماجتی بیشتر و بسامد بالاتر، تکرار و تکرار و تکرار می‌شود. «نیشابور فردا» در زمینه موضوعی که مورد توجه این نوشته است، همین راه را رفت، تا جایی که کار به نگارش مقاله‌ای با ذکر مصادیق دقیق و روشنگری ابعاد موضوع گردید. اما معلوم گردید که نه تنها کمترین کوشش برای فهم موضوع صورت نمی‌گیرد بلکه گاه، چنان رفتاری مشاهده شد که گویی دو سوداگر -در این سو و آن سوی بازار مکاره- به هر!!! گفتار و فنونی، قرار است کسب منفعت و جلب موضع خود کنند! ما بلافاصله به این نتیجه رسیدیم که هماورد این شیوه گفتار، و سوداگر این بازار نیستیم. پس هنگامی که گفتمان مستدل، پاسخ نمی‌دهد؛ جایی برای حرف زدن باقی نمی‌ماند تا زمانی که گوشی برای شنیدن بی غل و غش حرف‌هایی که مبتنی بر احقاق حقی است، پیدا شود. به هر روی، از این پس، به سراغ طنز می‌رویم؛ تا به اندازه بضاعت خود، ظرفیت‌ انتقادگری و لطافت طنز را بستری سازیم برای گشودن دریچه‌ای به سوی روشنگری و آگاهی‌رسانی به افکار عمومی.

لطفا با نقدها و نظرهایتان، ما را همراهی کنید.  


برای بزرگ‌تر دیدن تصویرها، موس را بر روی تصویر نگه دارید و بر روی نوار آدرس در بالای صفحه بکشید.

چنانکه که جناب هدهدالدوله –یگانه‌یِ ‌کارشناسان مسائل توسعه غرب خراسان- افاضه فرموده‌اند: «غرب خراسان رضوی»، یک جایی است که «شرق خراسان رضوی» نیست! همین.

اما «غرب خراسان رضوی»، انواع مختلفی هم دارد که متاسفانه هنوز همه انواع آن کشف نشده؛ البته «کاشفان غرب خراسان رضوی»، مخصوصا «کارشناس مسائل توسعه غرب خراسان» و یکی دو نفر زحمتکش دیگر، زحمت‌های زیادی در کشف این انواع می‌کشند و امیدواریم علاوه بر اقسام و انواع زیر، در آینده نزدیک، زحمات این زحمتکشان به نتیجه برسد و گونه‌های نادر دیگری از «غرب خراسان رضوی» هم کشف شود. بلند بگو «ایشالا».

--  نوع «غرب خراسان رضوی توفانیّه»: دو تا شهرستان است که در همین هفته گذشته، به نقل از خبرنگار  محلی ایرنا و به بهانه توفانی که بخش‌هایی از آن‌ را درنوردیده بود، صحبتش را کردیم. این نوع «غرب خراسان رضوی» که باز خودش، بسته به آب و هوا و چیزهای دیگر، رنگ عوض می‌کند، بزرگ و کوچیک می‌شود و انواع مختلف می‌شود، به صورت چراغ خاموش در خبرگزاری‌های ملی و رسمی کشور نیزفعالیتک‌هایی هم دارند.

-- نوع «غرب خراسان کاشفیّه»: این نوع، در اصل؛ منطقه‌ وسیع (به طول 700 کیلومتر) بین «بشدره» شهرستان «راز و جگلان» استان خراسان شمالی در مرز کشور ترکمنستان، تا «دیگ‌رستم» شهرستان «طبس» استان خراسان جنوبی در مرز استان کرمان را شامل شود؛ اما خب، از این حیث که کارشناس «اصلی» مسائل توسعه غرب خراسان (که باز  در هفته گذشته، ضمن تبریک به خراسان، ایشان را معرفی هم کردیم) و کارشناسان دیگر مسائل توسعه غرب خراسان (که یکی‌شان در  تصویر اول ذکر شده)؛ این منطقه «غرب خراسان» را کشف کرده‌اند، بهتر است به بیانات خودشان مراجعه کنیم؛ چون مثل نوع توفانیه، باز هم بسته به آب و هوا، بزرگ و کوچیک می‌شود و انواع مختلفی دیگری از آن، در می‌آید.

-- نوع «غرب خراسان رضوی پشتیبانیّه زورکیّه»: همانطور که در تصویر اول می‌بینید یک نوع غرب خراسان رضوی است که تعداد شهرستان‌هایش، «هِی» بیشتر می‌شود و بعدش شاید مثل نمونه بالا، سه تا نقطه قرار بگیرد. این نوع «غرب خراسان رضوی» یک «اصل» دارد و تقریبا قاعده خاصی ندارد؛ آن اصل هم این است که ایجاد زیرساخت‌ها و جذب امکانات در یک شهر خاص، مزایای خیلی «مستقیماً»ی برای شهرستان‌های دیگر دارد که باید اجباراً تابع آن خاص باشند. این نوع «غرب خراسان رضوی»، خیلی «نازنین» است چون، این زیرساخت‌ها را فقط برای پشتیبانی از شهرستان‌های دیگر می‌خواهد، و «هی» دلسوزی می‌کند و پشت‌سر هم بر این «پشتیبانی»، اصرار می‌کند ... حتی اگر آن شهرستان‌ها جسارت کنند و بخواهند به خاطر جمعیت، موقعیت و نیازهایی که دارند، این زیرساخت‌ها را خودشان داشته باشند!

این نوع غرب خراسان رضوی را که تمرکز خاصی بر روی معرفی کردن (یا به عبارتی: چپاندن رسانه‌ای) فرودگاه سبزوار در نقش فرودگاه مردم نیمه غربی استان خراسان رضوی دارد «غرب خراسان رضوی فرودگاهیّه چپانیّه» نیز نان نهادیم. گفتنی است که این نوع نوظهور «غرب خراسان رضوی»، درست در زمانی متولد شده که مردم و مسولان یکی از شهرهای بزرگ استان، عزم‌شان را جزم کرده‌اند که با توجه به جمعیت بالای شهرستان و نیازهای آینده، زیرساخت مهم فرودگاه را برای شهرشان ایجاد نمایند.  

غرب خراسان رضوی بنزینیه   

-- «غرب خراسان رضوی بنزینیه» یا «غرب خراسان رضوی دو-زده‌یِ یکی باحالتره»: این نوع که ساخته و پرداخته خبرنگار محلی صدا و سیما است، نوعی از غرب خراسان رضوی است شامل 6 شهرستان در استان خراسان رضوی و بقیه‌اش در استان خراسان شمالی. به عبارتی در اینجا با محصولی مواجهیم شبیه «تخم مرغ دو زرده» که گویی یک زرده آن یک جورهایی باحال‌تر و نانازتر است! چرا که اسم آن زرده‌یِ خوشگل، بر روی کل تخم مرغ گذاشته شده، مثل: «غرب خراسان رضوی بخشی در خراسان شمالی»! اما خب، چون بهانه و دستاویز تولید این نوع غرب خراسان رضوی، «بنزین» است به همین خاطر، نام آن را «غرب خراسان رضوی بنزینیه» گذاشتیم.

-- نوع «غرب خراسان رضوی برقیّه» یا «غرب خراسان رضوی جمالیّه شادسازیّه»: جناب کارشناس اصل مسائل توسعه غرب خراسان، این بار از نقشه‌ای رونمایی کرده‌اند که در آن اداره‌های برق دو شهر س و ت.ح، به معاونت توزیع برق غرب و شرق استان خراسان رضوی ارتقا داده و ۱۴ شهرستان را در زیرمجموعه ایالت موردنظر خود (غزب خراسان رضوی) برشمرده‌اند و البته با اصرار واقعاً دلسوزانه‌ای، این تقسیم‌بندی را برای امور برق خراسان رضوی مفید دانسته‌اند. هر چند کاشف این نوع نوپدید از غرب خراسان رضوی، شاید از ذوق این کشف خفنگ؛ فرصت نکرده‌اند تراوشات ناب ذهنی را تکمیل نمایند اما می‌توان حدس زد که مشهد (مرکز رسمی اداری استان) هم در طرح ایشان، نقش «واتیکان برق خراسان رضوی» را ایفا خواهد کرد! 

پانویس: ظریفی، برای این نوع تازه-مکشوفه از غرب خراسان رضوی، نام «غرب خراسان رضوی جمالیه شادسازیه» را پیشنهاد داد. علتش را از ایشان پرسیدیم اما گفت: «نمیگم!»

این بود انواع و اقسام کشف شده غرب خراسان رضوی. از آنجا که به مدد تلاش‌های نستوه کاشفان؛ این موضوع «غرب خراسان رضوی»، کم کم دارد به سوژه خوبی برای پرداختن تبدیل می‌شود؛ در همراهی با ما کوشا باشید تا در نوشتارهای بعدی؛ با هم، انواع و اقسام و ابعاد دیگری از این اصطلاح جالب غرب خراسان رضوی را بررسی نماییم. ممنون.

در باب کلانشهری نیشابور...

نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com

در اواخر ماه گذشته، ایرنا گزارشی از بازدید مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان را در مجتمع فولاد نیشابور منتشر کرد که ایشان در آن برنامه، این شهر را از نظر صنعتی و جمعیتی: یک کلان‌شهر و دارای جایگاه ویژه در استان دانسته بود.

ظاهرا این موضوع، توجه یک کانال تلگرامی منتسب به شهر سبزوار (با رویکرد و حساسیتی عجیب به رویدادهای و مسائل نیشابور- توضیح بیشتر در پانویس) را به خود جلب کرده، و بر آن حاشیه‌ زده که بنا بر فلان تعریف؛ نیشابور و سبزوار، کلانشهر نیستند. به هر حال؛ یکی از مخاطبان ارجمند، خواستار بررسی و تشریح موضوع شده اند. با سپاس از توجه این مخاطب گرامی، توجه شما فرهیختگان را به مطلب زیر جلب می‌نماییم:

-- کلانشهر بین‌المللی و ملی:

از دیدگاه جمعیتی؛ تعاریف مختلفی درباره اصطلاح کلانشهر مطرح شده است؛ براساس تعریف بینالمللی کلانشهر که توسط سازمان ملل متحد ارائه شده، شهری که بیشتر از چهار میلیون نفر جمعیت داشته باشد کلانشهر است و در ایران، به شهری اطلاق می­گردد که یک میلیون نفر و یا بالاتر جمعیت داشته باشد. امّا باید توجه داشت که از سال ۱۳۸۸ و با تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری طی مصوبه ۰۲/۱۰۰/۴۲۱۹ کلیه شهرهای با جمعیت بالای پانصدهزار نفر هم کلانشهر محسوب شده‌اند. از مزایای کلانشهری، اختصاص بودجه‌های عمرانی ویژه کلان‌شهرها، امکان ایجاد مترو و ایجاد امکانات و تسهیلات رفاهی برای شهروندان است ضمن اینکه کلان‌شهرها از اهمیت سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و فرهنگی بسیار برخوردارند و از مراکز مهم اقتصادی و تجاری هر کشور به‌حساب می‌آیند.

  

-- نیشابور، کلانشهر استانی:

نیشابور سومین جمعیت شرق کشور را پس از مشهد (مرکز استان خراسان رضوی) و زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) دارد و همچنین دومین حوزه جمعیتی شمال شرق کشور (استان‌های خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی) است. با نگاه به حوزه مسولیتی مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان؛ که قاعدتا به حوزه جغرافیای سیاسی خراسان رضوی اشاره دارد و نه حوزه بزرگ‌تر ایران و یا جهان؛ باید نیشابور را دومین شهر پرجمعیت و کلانشهر استان خراسان رضوی دانست. بنابراین؛ نگاه خاص گرداننده کانال به گفته خودشان: «بزرگترین و پرمخاطب‌ترین مجموعه خبری غرب خراسان رضوی» به سخنان مدیر کل محترم تعاون استان چندان تعاونانه و نیکخواهانه به نظر نمی‌رسد. (و این دفعه اول نیست!- توضیح بیشتر در پانویس) جالب توجه است که اگر به تاریخ فرهنگ و تمدن ایران مراجعه کنیم؛ بنا به گزارشات مستند تاریخی، در پیشینه تمدنی همین خراسان، کلانشهری جهانی را بازیابی می‌کنیم که در دوران اوج تمدن اسلامی، در شمار شهرهای پرجمعیت جهان و رقیب ایرانی جهانشهرهای بغداد و دمشق و قاهره بوده است و آن شهر، همین نیشابور است.

 

-- بسوی کلانشهر ملی...

حتی اگر از پشتوانه تاریخی و فرهنگی گرانسنگ بگذریم و فقط به دوران معاصر، متمرکز شویم می‌بینیم که نیشابور با کمترین میزان بهرمندی از اعتبارات ملی در مجهز شدن به زیرساخت‌های اساسی، نسبت به شهرهای همسایه و فقط با اتکا به استعدادها و توانمندی‌های محلی خود توانسته است به عنوان سکونتگاهی درخور و آینده‌دار؛ میزبان دومین جمعیت استان و منطقه شمال شرق کشور باشد و قطعا اگر همانند شهر محل سکونت گرداننده محترم کانال یادشده، از زیرساخت‌های مهم ملی مانند: «شبکه بهداشت و درمان در سطح دانشگاه علوم پزشکی»، « ارتقای ۴ بخش پیرامونی به شهرستان‌های مستقل»، «جاده‌های مواصلاتی اصلی و ارتقایافته»، « فرودگاه تجاری»، «دانشگاه ملی با اعتبارات قابل توجه» و ... به صورت ویژه، بهرمند می‌بود؛ شاید سال‌ها پیش باید رسیدن به جمعیت یک‌میلیونی و کلانشهری نیشابور -گرانیگاه تاریخ و فرهنگ خراسان- را جشن می‌گرفتیم.

کاش ایشان قبل از هر گونه اظهار نظر مقایسه‌ای؛ به عمق محرومیت‌های وارده بر نیشابور می‌اندیشیدند و درک می‌کردند و آنگاه سخنان یک مسول استانی را دستاویز حاشیه‌زدن‌هایشان می‌کردند. هیچ تردیدی نیست که اگر توزیع زیرساخت‌های اساسی استان، با روندی منصفانه انجام می‌شد این روزها این وضعیت محروم و تبعیض‌آمیز را در حوزه نیشابور نسبت به حوزه‌های همتراز، شاهد نبودیم.

به آینده بسیار امیدواریم و صلابتمندانه بر این باوریم که اگر اقدامات اساسی برای رفع محرومیت‌ها و تبعیض‌های یادشده انجام شود؛ دیری نخواهد پایید که باید به صورت رسمی؛ تولد دومین کلانشهر ملی شمال شرق کشور را به خراسان فرهنگی و خراسانیان سرافراز تبریک گفت. و نام باستانی نیشابور، ابرشهر است.../ نیشابور فردا


 

پانویس:

کانال تلگرامی یادشده، رویکرد قابل تاملی به مسائل نیشابور دارد که پیش از این، نمونه‌ دیگری از این نگرش خاص را به بحث گذاشته‌ایم. گفتنی است این کانال، خود را «بزرگترین و پرمخاطب ترین مجموعه خبری غرب خراسان رضوی» معرفی میکند؛ علی‌رغم اینکه در همین منطقه؛ کانال‌های متعدد خبری با چند برابر مخاطب، اما بدون این حواشی فعالیت می‌کنند و تنها کانال خبری که با این شعار فعالیت می‌نماید کانال یادشده است. به هر روی، از آنجا که این بحث مطرح شد بد نیست به این عزیز که ظاهرا کار کانال‌دارای را به عنوان ممر معاش و زندگی خود گزیده‌اند پیشنهاد نماییم: اخلاق کار رسانه‌ای حکم می‌کند که نگاه دوستانه‌تر و بی‌شیله‌پیله‌تری نسب به مسائلی که احیاناً خوشایندشان نیست، داشته باشند.

جاده نیشابور - کدکن - تربت حیدریه

جاده نیشابور - کدکن - تربت حیدریه


نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com


 
جاده نیشابور به تربت حیدریه به مسافت 137 کیلومتر؛ از منطقه گردشگری خیام و جوری در بخش‌ مرکزی نیشابور، آغاز شده و از بخش‌های میانجلگه، کدکن و جلگه رخ عبور می‌کند تا به شهر تربت حیدریه در بخش مرکزی شهرستان تربت حیدریه می‌رسد. این جاده:
- نزدیکترین مسیر دسترسی خراسان شمالی به جنوب شرقی خراسان؛
- محور نزدیک اصلی  مواصلاتی نیشابور و تربت حیدریه؛
- مسیر دسترسی شعر عشق‌آباد (میانجلگه) به شهر کدکن و تربت حیدریه و بالعکس است.
ارتقای زیرساختی جاده نیشابور به کدکن و تربت حیدریه، تاثیر بسزایی در تحول ارتباطات منطقه شمال شرق کشور دارد./ نیشابور فردا

فرودگاه نیشابور: فراتر از توقع، بیشتر از مطالبه و دقیقاً عین حیثیت

 

فرودگاه نیشابور: فراتر از توقع، بیشتر از مطالبه و دقیقاً عین حیثیت!

 

نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)


https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com


در اشاره به  تصویر بالا: الف) بر روی واژه «تقریبا»، جداً باید تامل ویژه‌ای لحاظ نمود. ب) آیا تجارت و واسطه‌گری خرید و فروش محصولات کشاورزی و دامی نیشابور (از قطب‌های اصلی  کشاورزی و دامپروری شرق کشور)، جوین، جغتای، بردسکن، کاشمر و ...، درآمد سرشاری را نصیب تاجران سبزواری نمی‌کند؟! سرمایه این تاجران زحمتکش، شالوده  اقتصاد شهر سبزوار امروز (و البته: زمینه تحقق بخش قابل توجهی از همان «تقریبا» یادشده در تصویر بالا) است؛ اگر این شهرستان‌ها بخواهند دیدگاه کانال تلگرامی عصر سبزوار را نسبت به همسایه‌هایشان داشته باشند و سودسرشار تجارت را به همسایه روا ندارند، چه خواهد شد؟! آیا  اگر این نگاه خودخواهانه، در سرتاسر کشور، تبدیل به یک فرهنگ شود؛ آیا با صدها جزیره‌ خودمختار در سرتاسر کشور مواجه نخواهیم بود؟ البته سوابق انتشاراتی نشان می‌دهد که کانال تلگرامی یادشده، سایت اینترنتی اسرارنامه و گروهی معدود فعالان محلی، (ظاهرا با الهام و یا استفاده از انگاره تاریخی حکومت محلی نافرجام  سربداران در شرایط آشفته و ویران و غمبار قرن هشتم هجری)  ظاهرا از ایجاد حکومتی خودمختار در غرب خراسان رضوی، بدشان نمی‌آید. موضوعی به شدت اختلاف‌انگیز که با آشفته کردن فضای اجتماعی منطقه، تبعات سنگین و غم‌انگیزی را برای غرب خراسان رضوی به همراه خواهد داشت. انتظار مردم غرب خراسان رضوی (از نیشابور و سبزوار و جغتای و ... تا بردسکن و خلیل‌آباد و گناباد)، مسولیت‌پذیری این فعالان محلی، نسبت به تبعات و عواقب رویایی است که (اینان) پی‌گیری می‌کنند.


- مقدمه

فرودگاه، علاوه بر همه سودمندی‌هایی که دارد؛ برای نیشابور، یک موضوع حیثیتی شده است. نیشابوریان، احداث فرودگاه نیشابور را مطالبه می‌کنند. تصویر بالا، بازتاب نظرات یک کارشناس مسائل فرودگاهی است در یک کانال مجازی است که خود را بزرگترین و پرمخاطب‌ترین در غرب خراسان رضوی!!! معرفی می‌کند.

بخش دوم محتوای پاراگراف قبل، یک سلیقه است؛ یک مساله شخصی است؛ درست مثلِ رنگِ رُژِ لَب!  اما بخش اول (نظریه کارشناس مسائل فرودگاهی) بسیار مهم است و اهمیت آن، ابعاد خاص پیدا میکند آنگاه که با پی‌نوشت گرداننده کانال خبری (در پایین تصویر) همراه شود. اهمیتی خاص که در واقع، «هیچ اهمیتی ندارد!» و در پایان خواهیم گفت که چرا هیچ اهمیتی ندارد و چرا اهمیت آن، دقیقا در اهمیت نداشتن آن است.

 

- در باب «اهمیتی که دارد»

 اما «اهمیتی که دارد» در این است: این نوع مطالب، واسطه‌ای است برای اینکه بهتر بشناسیم برخی موانع توسعه نیشابور را ... و این شناخت، به واسطه تحلیلِ تفکری ایجاد می‌شود که به هر دلیلی، توسعه نیشابور را مطابق با منفعت خود نمی‌داند. این تفکر را می توان در کسانی پی‌جویی کرد که امروز به زبان‌ها و بیان‌های مختلف، در بوغ‌هایشان کرده‌اند که فرودگاه سبزوار، پشتوانه و در خدمت مردم نیشابور است اما تا همین شش ماه پیش، فرودگاه نداشتن نیشابور را پُتکی کرده بودند و به اقسام و انحاء مختلف، بر سر مردم نیشابور می‌کوبیدند! این تفکر در پی و در جهت مقابل یک جنبش همگرایانه، به منصه ظهور رسیده است؛این افراد، آرزوی تشکیل حکومتی در غرب استان را در سر می‌پروراندند و فرودگاه را به عنوان یکی از زیربناهای حکومت خیالی، تبلیغ می‌کردند و سرکوفت نداشتن آن را بر سر مردم نیشابور و دیگر شهرستان‌های غرب خراسان رضوی می‌‌زدند؛ این افراد؛ در شش ماه اخیر که عزم و جدیت مردم و مسولان نیشابور را در پیگیری احقاق حقوقشان دیدند تازه به این فکر افتادند که در نیشابور، نیم میلیون نفر جمعیت وجود دارد و باید ظرفیت این جمعیت را در اختیار توسعه فرودگاهی قرار داد که تا همین شش ماه پیش بر سر همین مردم می کوبیدند؛ فرودگاهی که می‌توانست با رعایت اصول آمایش سرزمینی و مکانیابی خوب در فاصله میان شهر نیشابور و سبزوار ایجاد شود اما با هر تفکری، در حومه غرب شهر سبزوار و با فاصله 120 کیلومتر از نیشابور (دومین شهر پرجمعیت شمال شرق کشور بعد از مشهد) احداث شد!

این افراد؛ فقط خودشان را می‌بینند و در راه برتری‌جویی‌شان از هر ظرفیتی چه متعلق به خودشان و چه متعلق به همسایه‌ها و حتی شهرستان‌های دیگر باشد، نهایت استفاده را می‌کنند. این تفکر، دقیقا دنباله همان تفکری است که در جواب این سوال: «چرا چهار روستا را بدون رضایت اهالی آن، از شهرستان همسایه جدا کردی؟» می‌گوید: «برای توسعه کشور بوده است و مردم، مصلحت خود را بهتر می دانند!» (منظور این افراد از مردم، دقیقا همان مردمی است که خودشان به آن مردم، ظلم کرده اند. و منظورشان از توسعه کشور؛ نهایت استفاده و سوء استفاده از امکانات و استعدادهای دیگران، برای توسعه محل خودشان است.) خلاصه اینکه نظرات و رفتار این افراد، ثبات خاصی ندارد و با توجه به آب و هوا رنگ عوض می‌کند؛ گاهی موافق و همراهند، گاهی مخالف و مانع و گاهی ممتنع و ساکت؛ اما در یک چیز به طرز عجیبی، ثبات دارند و آن منافعشان است. منافعشان تعیین می‌کند که کنارت بایستند یا در روبرویت؛ امروز، منفعت آنها در این است که نیشابور، دومین شهر بزرگ خراسان، فرودگاه نداشته باشد!

و این موضوع را در قالب مقالات پرشمار، چه به صورت مستقیم و چه با ایما و اشاره، بسترسازی کرده، می‌کنند و خواهند کرد.

و یک نکته؛ عقل می گوید: هیچگاه، هیچ جای زندگی و امور و سرنوشتت را بر چیزی که ثبات ندارد؛ متکی نکن.

 

- در باب «اهمیتی که ندارد»

تا اینجا درباره «اهمیتی که دارد» سخن گفته‌ایم و چه خوبست به این بیاندیشیم: چرا برخی فعالان رسانه‌ای، حتی در برابر انتقاد کارشناسی به اینکه مکان فرودگاه سبزوار می‌توانست در جای بهتری باشد تا امروز شاهد این نوع رفتار و اعمال نه چندان دوستانه نباشیم؛ این طور واکنش نشان می‌دهند و آن را «توقع» و «ادعای عجیب» می‌دانند؟! اما بر طبق نوشته‌های خودشان؛ خودشان توقع دارند که مردم شهر گردشگری نیشابور و جمعیت نیم‌میلیونی دشت نیشابور، به دنبال احداث فرودگاه در شهر خودشان نباشند و 120 کیلومتر مسافرت کنند تا از فرودگاهی استفاده نمایند که همین افراد و همکاران قدیم و جدیدشان، سال‌هاست که به بهانه‌های مختلف، هزاران بار، سرکوفتش را به همین مردم تقدیم کرده‌اند؟!

آری! توقع دارند که نیم میلیون نفر ساکنان شهرستان نیشابور، آبرو و عزت و سرنوشت آینده و زیرساخت اساسی شهرشان را قربانی رویاهای دست‌نیافتنی این افراد کنند؟! اما باید به صرافت پرسید: اینان که هیچ حقی برای دیگران قائل نیستند (بجز حقوقی که در راستای منافعشان باشد و راه سروری کردن‌شان را بر دیگران باز کند)، این توقعات را از کجا آورده‌اند؟ براستی باید اندیشید که این افراد، به چه مناسبتی در برابر فرودگاه‌دار شدن و خودکفایی و سرافرازی دومین جمعیت شمال شرق ایران، احساس تهدید و ابراز ناراحتی می‌کنند؟ چرا وابسته بودن و وابسته کردن همسایه‌ای که بارها به آن آزار رسانده‌اند، اینقدر برایشان اهمیت دارد؟!

و «اهمیتی که ندارد» به دنبال همین تفکر آغاز می‎شود. آری! اهمیت ندارد اندیشیدن به اینکه «تداوم تبعیض‌ها و محرومیت‌های زیرساختی روا شده بر نیشابور برای چه کسانی منفعت دارد یا خیر؟ و خوشایند است یا نه؟» و اهمیت دارد اندیشیدن به اینکه نیشابور به پشتوانه جمعیت و استعدادهای عظیم گردشگری، فرهنگی و انسانی خودش، باید فرودگاه خودش را داشته باشد. و البته اهمیت بسیار بالایی دارد اینکه: دست به دست هم دهیم و نه تنها فرودگاه، بلکه همه زیرساخت‌هایی را پی‌گیری و ایجاد کنیم که حق نیشابور است؛ تا هیچ وقت، هیچ‌کس به خودش اجازه ندهد بخاطر چیزهای اکتسابی مثل فرودگاه، این طور درباره نیشابور و شهروندان نیشابوری، قضاوت کند.

تاملی در بهره‌برداری‌های غیر مسولانه از اصطلاح جغرافیایی «غرب خراسان رضوی»


تاملی در بهره‌برداری‌های غیر مسولانه از  اصطلاح جغرافیایی «غرب خراسان رضوی»

 نوشته: نیشابور فردا

(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعه‌محور نیشابور)

https://t.me/neyshaburfarda

http://neyshaburfarda.blogsky.com


 

«نماینده مردم غرب خراسان رضوی»، «منطقه غرب خراسان رضوی»، «مردم غرب خراسان رضوی» و ...؛ اصطلاحاتی که نه ریشه و پیشینه تاریخی-فرهنگی خاص دارند، و نه حائز همپوشانی شفاف جغرافیایی هستند! اصطلاح «غرب خراسان رضوی»، در چند سال اخیر، در اطلاق به حوزه‌ انتخابیه مستقر در ناحیه‌ای در شمال غربی و غرب میانه استان خراسان رضوی؛ توسط برخی خبرنگاران محلی و بعضی رجال سیاسی ناحیه‌ یادشده، به کار برده می‌شود و در شماری از رسانه‌های محلی و همچنین رسمی کشوری نیز منتشر و ترویج گردیده است. در تصویر بالا، نمونه‌هایی از این شیوه نوپدید بهره‌برداری از اصطلاح جغرافیایی «غرب خراسان رضوی» را می‌بینید.


 

غرب خراسان رضوی

«غرب خراسان رضوی»؛ گستره سرزمینی غرب استان را (که از شمال استان خراسان شمالی، از غرب به استان سمنان و از جنوب به استان خراسان جنوبی محدود می‌شود) را در بر می‌گیرد و از نگاه دیگر؛ می‌توان «حوزه جغرافیایی غرب خراسان رضوی» را در برابر «حوزه جغرافیایی شرق خراسان رضوی» تعریف نمود. بدیهی است بهره‌گیری از این اصطلاحات، در اشاره به صرف حوزه‌ جغرافیایی تحت پوشش مفهومی خود، در همه فعالیت‌های معرفی، بررسی و توسعه استان، بسیار مفید و کاربردی است. اما آنگاه که پای خوانش‌های دگرگونه (نامتعارف) از این اصطلاحات جغرافیایی به میان می‌آید؛ از آنجا که با ماهیت، هویت، حقوق و منافع جغرافیایی یکایک نقاط، شهرها و شهرستان‌های استان سر و کار دارد؛ باید با جدیت و حساسیتی مثال زدنی، بر آن تمرکز و تامل نمود.

 

خوانش دگرگونه‌ جغرافیای سیاسی استان

«استان خراسان رضوی، یکی از استان‌های 31گانه کشورمان؛ با نظر به موقعیت جغرافیایی‌اش در منطقه خراسان ایران، در موقعیت میانی استان‌های خراسان شمالی و خراسان جنوبی؛ همان خراسان مرکزی است که به خاطر افتخار میزبانی از حرم مطهر رضوی؛ با نام رسمی خراسان رضوی شناخته می‌شود. کلانشهر مشهد مقدس که در ناحیه شمال شرقی استان قرار گرفته؛ مرکز سیاسی و اداری استان است.» آنچه در جمله‌های پیشین گفته شد یک تعریف همپوشان با داده‌های رسمی کشوری از جغرافیای سیاسی «استان خراسان رضوی» است؛ و در صورتی که در این حوزه، تعریفی ارائه گردد که متعارض و یا متناقض داده‌های رسمی مرتبط با جغرافیای سیاسی خراسان رضوی باشد؛ آن تعریف به عنوان خوانش «نامتعارف» یا دگرگونه شناخته می‌شود. این خوانش‌های «نامتعارف»، گاه «کلیت» و گاه «بخشی» از حوزه سزمینی مورد بحث را با عبارت‌هایی دارای جهت و رویکرد بهره‌برداری خاص؛ نامگذاری نموده و در میان افکار عمومی،  برجسته و ترویج می‌نماید.



نقشه بالا را ببینید؛ این نقشه، با ویرایش‌ها یا ادبیات مشابه دیگری نیز در برخی وبگاه‌ها و رسانه‌های مجازی محلی ناحیه‌ مورد اشاره، منتشر شده است. این نقشه را می‌توان به عنوان مصداقی بارز از خوانش نامتعارف، و البته دارای جهت به «کلیت» جغرافیای سیاسی استان، مورد بازبینی قرار داد.

در این نقشه، وجود یک زیرساخت (فرودگاه) در یک شهر، به عنوان ابزاری در راستای تلقین «تقسیم (= تجزیه)‌ استان خراسان رضوی»؛ القای «تلویحی» مرکزیت آن شهر؛ لحاظ قلمرو برای شهر مورد اشاره؛ منفک از مرکز رسمی اداری-سیاسی استان، بهره‌برداری شده است. این گونه خوانش خاص قلمروخواهانه‌ جغرافیایی را که آرزوهای سیاسی را در پوشش موضوع‌های جنبی، بازتاب می‌دهد می‌توان در زمره نمودهای رسانه‌ای رقابت‌های ژئوپلیتیک بین ‌شهری (که کمابیش با تفاوت‌هایی در شهرهای دارای توانمندی‌های منطقه‌ای در استان‌های دیگر کشور نیز دیده می‌شود) دسته‌بندی نمود.

آنچه در مورد نیشابور (به عنوان یک شهر و شهرستان دارای توانمندی و حوزه نفوذ منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی؛ بویژه در حوزه فرهنگی) در این زمینه، می‌توان مورد توجه قرار داد این است که با رفع تبعیض‌ها و محرومیت‌های زیرساختی (از جمله پیگیری احداث فرودگاه) نسبت به شهرستان‌ همسایه، مزیت «رقابت‌پذیری» این منطقه را برای نقش‌آفرینی در معادلات آینده منطقه‌ شمال شرق کشور تقویت نماییم. چرا که احیای موقعیت درخشان تاریخی و شکوفاسازی پتانسیل‌های والای فرهنگی-اقلیمی نیشابور؛ در راستای ایفای نقش فرهنگی و ملی مورد انتظار در خراسان و ایران؛ بدون اقتدار ژئوپلیتیکی آن، راه به جای کارسازی نخواهد برد.

 

خوانش مصادره‌ای از جغرافیای سیاسی استان

حوزه شمول جغرافیایی اصطلاح «غرب خراسان رضوی» را از دو دیدگاه می‌توان تعریف نمود:

تعریف نخست، مجموعه-شهرستان‌های نیمه غربی استان را در بر می‌گیرد. رشته‌کوه بینالود (مرتفع‌ترین ناحیه خراسان ایران)، شاخص‌ترین عارضه جغرافیایی جداکننده بخش بزرگی از حوزه‌‎‌ شرقی و حوزه غربی استان است. از این نگاه؛ اگر حتی قوچان را به خاطر پیوستگی به دشت مشهد، در زمره شهرستان‌های غرب خراسان رضوی نگنجانیم؛ «خوشاب»، «فیروزه»، «نیشابور»، «جوین»، «جغتای»، «داورزن»، «سبزوار»، «بردسکن»، «کاشمر»، «خلیل‌آباد»، «مه ولات»، «بجستان» و «گناباد»؛ با صراحت، شهرستان‌های غرب خراسان رضوی را تشکیل می‌دهند.

تعریف دوم؛ شاید برخی علاقه داشته باشند صرفاً شهرستان‌هایی که در کرانه‌ (مرز) غربی استان مستقرند را «غرب خراسان رضوی» به شمار آورند. از این دیدگاه نیز حتی اگر قوچان در شمال غربی، و گناباد در جنوب غربی را در جرگه شهرستان‌های کرانه غرب خراسان رضوی محسوب ننمایم؛ «جغتای»، «داورزن»، «سبزوار»، «بردسکن»، و «بجستان»، شهرستان‌های کرانه‌ای غرب خراسان رضوی را تشکیل می‌دهند. و از این میان؛ سه شهرستان نخست، همراه با خوشاب و جوین در یک حوزه انتخابیه؛ بردسکن همراه با خلیل‌آباد و کاشمر در حوزه انتخابیه دیگر؛ و بجستان همراه با گناباد، حوزه انتخابیه دیگری را تشکیل می‌دهند. و آنگاه؛ آیا قابل تامل نخواهد بود:

- نواحی دو حوزه‌ انتخابیه «کاشمر، خلیل‌آباد، بردسکن» و یا حوزه انتخابیه «گناباد و بجستان» (که دقیقا شامل شهرستان‌های  کناره غرب خراسان رضوی هستند) چه سهمی از این اصطلاح نوپدید «غرب خراسان رضوی» دارند؟! آیا آنها جزء منطقه «غرب خراسان رضوی» نیستند یا اینکه هم‌استانی‌های ساکن در این شهرستان‌ها، جزء «مردم غرب خراسان رضوی» نیستند؟!

- اگر شهرستان خوشاب (که دره یام سرولایت، بخش شمالی آن را تشکیل می‌دهد)؛ در حوزه شمول اصطلاح «غرب خراسان رضوی» تعریف گردد؛ فیروزه و نیشابور که در همسایگی خوشاب و در دامنه غربی بینالود بزرگ قرار گرفته‌اند، آیا از شهرستان‌های عمده، اصلی، تاثیرگذار در غرب خراسان رضوی نیستند؟!

آیا شفاف‌ترین دستاورد تامل و تعمق در این رویکرد نوپدید به بهره‌برداری از اصطلاح «غرب خراسان رضوی»؛ به جز مصادره واضح این اصطلاح جغرافیایی دارای حوزه پوشش کاملا مشخص، به نفع جزء و بخشی از حوزه پوشش آن است؟ چرا تلاش می‌شود با مصادره به مطلوب یک اصطلاح جغرافیایی اَعَم، شخصیت جغرافیایی-سیاسی خاص (و دارای توان القای «تمایز» یا «انفکاک» تلویحی از جغرافیای سیاسی رسمی استان) برای یک شهر یا یک ناحیه، ساخته شود؟ آیا نمی‌توان برای هر یک از حوزه‌های انتخابیه دیگر استان نیز این حق را قائل شد که از اصطلاح جغرافیایی «دارای مشترکات با دیگران»، برای بهره‌برداری در مناسبات و اهداف و ایجاد «تشخص» برای خود، بهره‌برداری نمایند؟

 

تبعات بهره‌برداری‌های غیر مسولانه

تامل در انگیزه و مقصد این بهره‌برداری نوپدید از جغرافیای سیاسی استان، ما را از پرداختن به بُعدی دیگر از موضوع (که حائز اهمیت بالایی نیز هست) باز ندارد: نام برخی خبرگزاری‌های رسمی کشوری از جمله «ایرنا»، «صدا و سیما»، «تسنیم» و ... را در زمره محمل‌های ترویج و انتشار این بهره‌برداری، می‌یابیم! این‌ها بنگاه‌های بزرگ خبری هستند که به نحوی از اعتبارات دولتی یا ملی و همچنین سرمایه حمایت مادی و معنوی ملت ایران برخوردارند! برای روشن‌تر شدن ابعاد موضوع کافی است فرض کنیم خبرنگاران و یا رجال سیاسی هر شهر دارای رقابت ژئوپلیتیک با شهری دیگر در هر یک از استان‌های کشور، بخواهند در تعامل و همکاری با خبرگزاری‌ها رسمی و پرمخاطب کشور؛ طیفی از مصادره به مطلوب اصطلاحات جغرافیایی و یا القای انفکاک تلویحی از جغرافیای سیاسی رسمی را روال کار، قرار دهند آیا پس از مدتی، علاوه بر آشفتگی تعاریف و معیارهای رسمی کشور، با دلخوری‌ها، کدورت‌ها و نارضایتی‌های عمومی در نواحی ذینفع همجوار، مواجه نخواهیم شد؟  چرا  حقوق جغرافیای-سیاسی همسایگان که در یک حوزه جغرافیایی مشترک، دارای حق هستند؛ نادیده گرفته می‌شود؟!   

 

تعامل با مسولان حاکمیتی و مدیران رسانه‌ها

بسیار واضع و مسلّم است که از مدیران خبرگزاری‌های دارای حوزه پوشش ملی، نباید انتظار داشت که بر جزئیات جغرافیای سیاسی و حساسیت‌‌های رقابت‌های محلی ژئوپلتیک در یکایک مناطق کشور آگاهی داشته باشند و در واقع؛ این خبرنگاران محلی هستند که می‌توانند بنا به گرایش‌ها و نیّات خود به اخبار و گزارش‌ها و مطالب، جهت خاص بدهند. در کنار خبرنگاران؛ مسولان، سیاست‌ورزان، نخبگان و فعالان محلی، به عنوان ارائه‌دهندگان یا تولیدکنندگان محتوای خبری، نقش انکارناپذیری در جهت‌دهی به افکار عمومی، بویژه در زمینه مسائل محلی و منطقه‌ای، دارند. در همین زمینه، قابل توجه است که شیوه و اهداف مجموعه فعالیت‌های محلی منتج به تولید و انتشار خبر در سطح ملی، همواره بر سر یک دوراهی رویکردی قرار دارد: رویکردی که می‌تواند متضمن تدبیر و تامل در مصالح ملی و حرکت کردن به سوی مقصدی باشد که به منافع عمومی کشور و ملت ایران می‌انجامد و رویکردی دیگر که حرکت در مسیر بهره‌گیری (و گاه حتی بهره‌کشی!) حداکثری از فرصت‌های رسانه‌ای ملی و کشوری در راستای تقویت مواضع و منافع محلی را فراهم می‌سازد. هرچند بخاطر درهم‌تنیدگی، تعامل و گاهی تقابل منافع محلی و مصالح ملی؛ مرز شفافی میان این دو رویکرد نمی‌توان ترسیم نمود.

در مورد نیشابور، اما با نگاه به چهره و شخصیت شاخص و درخشان فرهنگی این دیار از یک سو؛ و ضرورت خدشه‌ناپذیر پاسداری از اصالت و استواری این موقعیت فرهنگی منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی؛ باید رهیافت‌های رسانه‌ای متناسب با جایگاه و حوزه تاثیرگذاری فرهنگی و معنوی نیشابور در گستره ملی و فراملی را در نظر داشت. بنابراین، چنین به نظر می‌رسد که آگاهی‌رسانی شفاف و پی‌گیری مستمر تعارضات مرتبط با حقوق جغرافیای سیاسی (همچنین دارای جنبه‌های تاریخی و فرهنگی) نیشابور به «مسولان و تصمیم‌گران مرتبط در نهادهای دولتی و حاکمیتی استانی و کشوری» و تعامل سازنده با «مدیران رسانه‌ها و بنگاه‌های خبری ملی»، بهترین روش عملکردی پاسدارانه برای منطقه‌ای با موقعیت فرهنگی نیشابور باشد.

 

همگرایی برای ملی کردن مسائل راهبردی توسعه نیشابور

بخش پایانی را با تصویری مرتبط با این نوشتار به پایان می‌بریم؛ تصویر زیر، بریده‌ای است از گزارش خبرنگار محلی خبرگزاری فارس در 13 شهریور 1396؛ این گزارش، هر چند از معیارهای عمق و تکنیک گزارش‌های ژورنالیستی حرفه‌ای، کم بهره است اما از دیدگاه بهره‌برداری از محمل خبرگزاری رسمی و کشوری «فارس»، در راستای گزارشگری یک مطالبه سیاسی محلی قابل توجه است. لحن تیتر و پاره‌هایی از محتوا به گونه‌ای طراحی شده که مشابه یک بیانیه سیاسی، رگه‌هایی از مقوله‌های تاثیرگذاری روانی، برای پیش‌برد‌ فعالیت سیاسی برداشت می‌شود.



نمونه یادشده، بیانگر این موضوع است که برخی در رقابت‌های ژئوپلیتیک بین شهرها، از هر فرصت در دسترس، برای تقویت موقعیت رقابت‌پذیری شهر یا حوزه مطلوب خود، بهره‌برداری می‌نمایند؛ حتی در خبرگزاری‌های رسمی کشوری!

خلاصه اینکه؛ رویدادها به صورت نسبی، به جهتی که نیروهای فعال، آن‌ها را هدایت می‌کنند به پیش می‌روند. ما نیز برای پیش بردن رویدادها و فرایندهای مرتبط با توسعه نیشابور، راه کارسازی به جز «زبان گویا و نافذ زمان»، یعنی برنامه‌ریزی برای کار اثربخش در «رسانه‌های جمعی» نداریم. پس شایسته است به سیاست‌ورزان، اهالی رسانه، نخبگان و فعالان حوزه توسعه نیشابور، پیشنهاد ‌نماییم: فارغ از گرایش‌ها و سلیقه‌های متفاوتی که به طور طبیعی، در هر جامعه‌ای وجود دارد؛ برای یک هدف عالی مشترک که همانا احیای جایگاه واقعی فرهنگی و تمدنی نیشابور؛ و برای توسعه نیشابور، خدمت به  فرهنگ‌ خراسان و استفاده از ظرفیت‌های نیشابور در راستای خدمتگزاری به ایران عزیز؛ دست به دست هم دهیم و با همگرایی و نگاهی فراگیر، کاربردی و منسجم به راهبردها، خط‌مشی‌ها و شیوه‌های عملکرد اثربخش در این حوزه بیاندیشیم.

ما در شرایط امروز، نیاز وافری به تعامل همگرا و مبتنی بر بهره‌گیری حداکثری از خرد جمعی (بدون دخالت و نقش گرایش‌ها و سلیقه‌های سیاسی و گروهی) در حوزه مسائل توسعه نیشابور داریم. پایگاه فرهنگی و نام درخشان نیشابور، زمینه گسترده‌ای برای حضور نیشابور، فراتر از شرح رویدادهای روزمره، در خبرگزاری‌های کشوری فراهم می‌نماید؛ اگر باور داریم که نیشابور، یک شهر ملی است چرا از ظرفیت‌های وسیع و نافذ این رسانه‌ها برای ملی کردن مسائل راهبردی توسعه نیشابور استفاده نمی‌کنیم؟!