نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
فاصله ملموس بین برخورداری و محرومیت
در تصویر بالا، از فاصله ملموس بین دو شهر در استان خراسان رضوی، سخن گفته شده است. پیش از این؛ بسیار، درباره «فاصله ملموس بین بهرهمندی و محرومیت» از زیرساختهای ملی، سخن گفتهایم. اما در اینجا میخواهیم از رهایی بگوییم؛ رهایی از منت و محرومیتی بزرگ که در دوران معاصر، بر نیشابور خراسان رو اشده است.
تصویر بالا بخشی از نوشته مهدی مقصودی، مدیر مسئول نشریه ستاره شرق است که در یک وبسایت خبری محلی منتشر شده. چنانکه در سایت مذکور آمده است: خانم هاجر چنارانی، نماینده نیشابور، در آیین بزرگداشت شیخ حسن جوری که ۳۱ مرداد در روستای جوری برگزار شده بود؛ از اینکه در همایشی (برگزار شده در سبزوار)، نام شیخ حسن جوری از محوریت برنامه حذف شده، انتقاد کرده و سخنانی را مطرح کردهاند. خلاصه؛ جناب مقصودی ستاره شرق، در مطلبی به انتقاد از سخنان خانم چنارانی پرداخته و انذار داده که: «خانم چنارانی! این آخرین ذرههای صبر ماست!»
خانم چنارانی، جدا از اینکه نماینده مردم باشند یک شخصیت سیاسی دارای تفکر خاص خود هستند که این تفکر، با هیچ منطقی، قابل تعمیم به مردم حوزه انتخابیهشان نیست و قاعدتا ایشان، چنانکه تمایل داشته باشند، موضوع را تبیین و تشریح خواهند نمود. بنابراین محتوای سخنان ایشان و همچنین سخنان جناب مقصودی در تفسیر سخنان ایشان، قابل توجه و موضوع بحث ما نیست و نمیتواند باشد. هر چند در مطالب تاریخی مطرحشده توسط جناب مقصودی، جای بحث هست؛ اما حساب تاریخ را باید از کشمکشآفرینیهای مخاطبساز رسانهای جدا کرد و به عبارتی، ایشان را هم میتوان شامل همان انتقادی دانست که خودشان در بخش چهارم مطلبشان و البته به درستی، بر حریف مفروضشان وارد کردهاند. پس بهتر است که استنادات تاریخی که توسط فعالان و شخصیتهای سیاسی مطرح میشود را اعتبار موثری ننهیم و آن حرف و پیام اصلی که در لایههای پنهان و ناپیدای مطلب، نهفته است را هویدا سازیم.
گرامیان! ما در نوشته تصویر بالا، از بطن مطلب جناب مقصودی، لُب کلام را خارج کردهایم و در پیش دیدگان شما بزرگواران به نمایش گذاشتهایم. هدفی که نویسنده مطلب، میخواهد به آن دست یابد، لُب کلام نیست ... لُب کلام رسانه، آن چیزی است که به درد مردم میخورد. به درد مردم ... . البته به تعبیری، شاید هم آن چیزی است که قرار است به درد مردم بیفزاید. به نظر میرسد کلام جناب مقصودی، از این نوع است.
گرامیان! فرهیختگان! بزرگان ارجمند! ما با یک «هندوانه سربسته» مواجه نیستیم. این هندوانه، چندین سال است که بشکافته و بطن و طعم و رخ آن، عیان است. لطفا سری به رسانههای محلی بزنید و بیشتر آن کسانی که اصطلاح «غرب خراسان رضوی» را ساخته و با همه انتقاداتی که بر نحوه کاربرد آن وارد است؛ بر این شیوه خود، سماجت میورزند ... (برای اطلاع بیشتر این لینکها را ببینید: لینک 1؛لینک 2؛ لینک 3؛ لینک 4). باری؛ بطن مطلب، عیان است و در این معنا، آنچه که عیان است؛ اتفاقا این بار، و بارها و بارهای دیگر، حاجت به بیان است. باید گفته شود؛ تا راهی از اندیشه و تامل، به اهداف پس پرده بُرده شود. آنچه که عیان است، در کلیت مطلب آقای مقصودی، دقیقا همان چیزی است که جناب مقصودی، نهان در لابلای مطلب خود، آن را زیرکانه و با این ادبیات تاثیرگذار بیان کردهاند:
نیشابوریان! اگر نیشابور را سرافراز میخواهید؛ اگر از اینکه در بزنگاههای گاه و بیگاه، مورد نوازش منّت تحقیرآمیز این و آن، قرار بگیرید، به ستوه آمدهاید؛ شهر شما، نیشابور شما، باید دو زیرساخت مهم و انکارناپذیر فرهنگی (دانشگاه درخور ملی) و ارتباطی (فرودگاه تجاری) را داشته باشد.
شاید خواسته قلبی جناب مقصودی نباشد و شاید باشد؛ اما سوابق حوزه فکری که ایشان ادبیات آن را بازگو مینماید و شامل چند وبگاه، وبلاگ و کانال و اکانت شبکه اجتماعی است، این سخنان را به همین شیوه و شبیه به این، سالهاست که تکرار و بازتولید مینمایند. به قولی: «ما عادت کردهایم»
به اندوه و درد میگویم؛ به آه و اشک ...
عزیزان جان! من نویسنده، به اندوه و درد میگویم: فرزندان و همشهریان ما؛ سالها و سالها، فرودگاه و دانشگاهی را رونق دادهاند که امروزه، گروهی با لحنهای مختلف اما ادبیات مشابه؛ در اینجا و آنجا، همان فرودگاه و دانشگاه را پُتکی کرده و به شیوههای گوناگون -گاه زیرکانه و در لفافه؛ و گاه تند و آتشین- بر سر غرور و غیرت و حیثیت نیشابور و نیشابوری میکوبند.
فرزندان سرزمینم! به آه و اشک؛ به شیون و زاری؛ از ژرفای جانم، با التماس و تضرع، بس نالهناک و بیباک، از ژرفنای جان، فریاد میزنم: به حق عزّت و شرافت، سوگند که در شان حیثیت این مردم فرهنگمدار بردبار نیست که گاه و بیگاه، به بهانههای جور و واجور، به زیر بار این منت تحقیرآمیز برود.
گرامیان! راه، روشن است. اولین گام در احیای وجهه و چهره نیشابوری خراسان؛ عبور از این دو منّت و محرومیت بزرگ تاریخ معاصر است: فرودگاه و دانشگاه؛ که به نحو تبعیضآمیزی از این دو زیرساخت ملی، محروم مانده است.
مغول، فقط در سال ۶۱٨ هجری، ویرانی نیشابور و چهره نیشابوری خراسان را چشم نمیکشید. امروز نیز مغولی دیگر، دروازههای فرهنگشهر خراسان را به نظاره نشسته است؛ واگرایی و توجه نکردن به منافع جمعی، بزرگترین تهدید امروز سرزمین ماست. باید با هم از زیر بار این منّت و تحقیر غیر منصفانه خارج شویم.
اگر میخواهیم فرودگاه و دانشگاه دَه، بیست یا سیساله؛ دستاویز تعرض به پیشینه و میراث تمدنی بشکوه چندصدساله خراسانی نشود باید از زیر بار این منّت گاه و بیگاه تکرار مکررات آزاردهنده رها شویم. باید رها شویم ... باید نیشابور را، باید نیشابوری را از زیر بار منت فرودگاه و دانشگاهی که سرمایهمان را در آن خرج میکنیم، با پولمان، رونقش میدهیم؛ اما سرانجام به جای قدرشناسی؛ سرکوفت و تحقیر، نصیبمان میشود، رها کنیم.
خراسان را بیآغازیم ...
باید رها شویم ... باید قطع کنیم دست این محرومیت و تبعیض اندوهبار را ... حتی اگر از همین لحظه، این منّت اسفناک، این سرکوفت آزارگر، تمام شود؛ این تجربه اندوهبار، باید سرآغازی شود بر این تفکر:
عدالت و انصاف حکم میکند نیشابور، دومین منطقه پرجمعیت خراسان و شمال شرق کشور (پس از مشهد، مرکز استان خراسان رضوی)، باید زیرساختهای دانشگاهی و فرودگاهی در حد و اندازه جایگاهش داشته باشد. این مردم باید این زیرساختها را در سرزمین مادریشان داشته باشند تا هیچ ذهنی به خود جرات ندهد دو سه دهه فعالیت دانشگاهی و فرودگاهی را دستاویز تحقیر مستقیم و غیرمستقیم نیشابور خراسان قرار دهد. نیشابور را از زیر این بار محرومیت تبعیضآمیز رها کنیم تا باری دیگر، خراسانی که خزانه فرهنگ و دارالعلم ایران و فخر ایران و ایرانی بود، آغاز شود. با هم، خراسان را بیآغازیم .../ نیشابور فردا
ضرورت محرومیتزدایی و رفع تبعیض از توسعه دانشگاهی نیشابور
نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
- مقدمه
از انتشار تصویر بالا زمان زیادی نمیگذرد، حدود سه چهار ماه پیش؛ تهیه کننده تصویر، به زعم خود؛ ٨ دانشگاه بزرگ ملی شرق ایران را بر روی نقشه، نشانهگذاری کرده است. این تصویر را چند سایت اینترنتی و کانال تلگرامی در شهرستان همجوار به عنوان تبلیغ یکی از نقاط توانمندی شهر مطلوبشان و حتی بعضا به عنوان فاکتوری برای بر عهده گرفتن مرکزیت استانی جدید (!!!)، منتشر کردهاند. بسیار شنیدهایم که بزرگان نکتهسنج گفتهاند: «زود، قضاوت نکنیم». این تصویر هم از همان «زود قضاوت نکنیم»هاست. پس بیهیچ آداب و ترتیبی، به ابعاد قابل توجه از آنچه «نباید زود قضاوت کرد» و آنچه «باید دیر یا زود، در معرض قضاوت افکار عمومی قرار بگیرد» میپردازیم:
- زود قضاوت نکنیم:
سال آغاز فعالیتهای دانشگاهی و تاسیس هسته اولیه دانشگاه نیشابور، با توضیحات مرتبط، در سایت رسمی دانشگاه نیشابور آمده است. البته کتمان این موضوع، هر چند برای تهیه کننده تصویر اهمیت داشته اما برای ما هیچ اهمیتی ندارد. چرا که: نگاه به ساحت علم و توسعه دانشگاهی؛ نه بر کمّیتهایِ ویترینی و بَزَکهای تبلیغی؛ بلکه باید مبتنی بر ابعاد عمیق و مسائل موثری باشد که با حداکثر توان در راستای خدمت کارساز، به جامعه قرار گیرد.
- باید قضاوت کنیم:
اما از آنچه باید مورد اندیشه، تامل و قضاوت قرار گیرد؛ در اشاره به سه نکته بسیار حائز اهمیت، اکتفا میکنیم:
1. نیشابور، سومین شهر و شهرستان پرجمعیت در شرق کشور (پس از مشهد و زاهدان) و دومین در شمال شرق کشور (پس از مشهد) است. اگر قرار است توسعه دانشگاهی و آموزش عالی، در خدمت آموزش و پژوهش مسائل و نیازمندیهای جامعه باشد، ناچار باید اندیشید که: چرا نیشابور در لیست ٨ نقطه توسعهیافته دانشگاهی شرق کشور نیست؟ آیا توانمندیهای لازم در نیشابور وجود نداشته که چنین دریغی بر وی روا شده و یا اینکه دومین جامعه پرجمعیت شمال شرق و سومین در شرق کشور، در زمینه توسعه دانشگاهی نیز مانند سایر زمینهها از جمله شبکه بهداشت و درمان، شبکه جادههای مواصلاتی، فرودگاه و ... مورد کم لطفی و بیتوجهی قرار گرفته است؟
2. شاخصهایی از قبیل «میزان و کیفیت فعالیتهای دانشی، فرهنگی و هنری در بطن جامعه»، «نسبت تولید محصولات دانشی، فرهنگی و هنری در یک جامعه در تناسب با جمعیت و امکانات واگذاری»، «نسبت توفیقات دانشی، فرهنگی و هنری یک جامعه به تناسب جمعیت و امکانات واگذاری» و ... را میتوان از مهمترین فاکتورهای سیاستگزاری توسعه دانشگاهی و آموزش عالی در یک منطقه برشمرد. به اذعان مدیران استانی (که بیشترین آگاهی را از توانمندیهای شهرستانها دارند): «نیشابور به لحاظ موقعیت اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و منابع انسانی ظرفیتی بیشتر از یک استان دارد و بضاعت فرهنگی این شهرستان نیز در حد یک کشور است.» آیا با این غنا و توانمندی، قرار نداشتن نیشابور در لیست ٨ نقطه توسعهیافته دانشگاهی شرق کشور، شاهدی بر تبعیض روا شده بر نیشابور در حوزه توسعه دانشگاهی نیست؟
3. هیچ ناقد مُنصِف و غیر منصفی را توان انکار شکوفایی و عظمت علمی ایران در دوره اسلامی نیست؛ و شاهدش اینکه تقریبا هرچه مشاهیر علمی ایرانی میشناسیم مرتبط با این دوران بودهاند: ابن سینا، زکریای رازی، جابربن حیان، خوارزمی، خیام، بوزجانی و ... . و نیشابور، زادگاه نخستین مراکز علمی ایران و همتای خراسانی بغداد و قاهره و دمشق در دوره اسلامی است. نام نامی نیشابور در تاریخ علم و فرهنگ و هنر، نه تنها نشان درخشان ایران عزیزمان بلکه مایه اعتبار شرق ایران و فخر خراسان در این حوزه مهم تمدن بشری است. بیتوجهی به برند نیشابور، بیمهری به جایگاه نیشابور در تاریخ علم؛ معنایی به جز استعدادسوزی و اتلاف فرصتهای محدودی که در راستای استفاده از برند بینالمللی و جهانی علمی-فرهنگی-هنری نیشابور، نمیتواند داشته باشد. چرا خراسان بزرگ، منطقه شرق کشور و ایران عزیزمان؛ از بهرمندی از برند پیش برندهیِ بینالمللی نیشابور، محروم شده است؟
- زمان رفع تبعیض دانشگاهی از نیشابور
آیا زمان آن نرسیده است که گامهایی جدی و اثربخش در راه محرومیتزدایی و رفع تبعیض از نیشابور در حوزه توسعه دانشگاهی و آموزش عالی برداشته شود؟ یادمان باشد همه این ٨ دانشگاه معرفی شده در تصویر بالا، سالهاست که از اعتبارات و سرمایههای ملی برخوردار شدهاند تا در این مرحله قرار گرفتهاند و دانشگاه ملی نیشابور، هیچ چیزی برای قرار گرفتن در جایگاه شایسته خود در عرصه علمی و فرهنگی شرق و شمال شرق ایران، کم ندارد به جز همه توجهاتی که بیانگر عملی رفع تبعیض از فرهنگشهر خراسان است. به پشتوانه جمعیت نیممیلیونی نیشابور، پیشینه علمی و فرهنگی نیشابور و استعدادهای اقلمی، اجتماعی و انسانی نیشابور، مسائل توسعه نیشابور را پیگیری نماییم.
فرودگاه نیشابور: زیرساخت دسترسپذیری نیشابور است.
نیشابور فردا
(کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
http://neyshaburfarda.blogsky.com
مهندس علیاصغر روشنبین، رییس فرودگاه: «فرودگاهها از امکاناتی هستند که «ویترینِ توسعه شهری» محسوب میشوند و از جمله مراکزی هستند که اگر در شهری وجود داشته باشند از آن شهر به عنوان «شهر برند» نام برده میشود.»/ مهر ۱٣٩٧
برای جابجایی از مرکز و نقطه ثقل حمل و نقل کشور (تهران) به نیشابور؛ با خودروی شخصی، اتوبوس و قطار، بسته به شرایط مسیر باید زمانی بین ٨ تا ۱۱ ساعت را صرف نمود. این زمان در ٢۰ یا ٣۰ سال پیش و قبل از آن، موضوعی بسیار عادی و پذیرفته بود. اما در شرایط پر از تحول و شتاب امروز، «صرفه اقتصادیِ زمان» را میتوان مهمترین عامل سودمندی و رضایتبخشی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و حتی گردشگری محسوب نمود.
فرودگاه، زیرساخت «حمل و نقل سریع» است و نیشابور را در زمانی کمتر از یک و نیم ساعت؛ در دسترس گردشگران، بازرگانان، استادان دانشگاه و متخصصان و ... قرار میدهد. در جهان امروز؛ هنگامی که در اشاره به فرودگاه، اصطلاح «برند شهر» مطرح میشود؛ این «قابلیت دسترسپذیری سریع»، بطن محتوای این برند را تشکیل میدهد. بنابراین؛ با نظر به موقعیت فرهنگی، اقتصادی، گردشگری، صنعتی و ... نیشابور در منطقه شرق و شمال شرق کشور:
- اگر میخواهیم نیشابور برای گردشگران، بازرگانان، اهالی فرهنگ و دانش و بطور کلی علاقمندان خود، در دسترس باشد؛
- اگر خواهان انزوا و بیرونقی نیشابور در حوزههایی که سرعت دسترسی برای دستاندکاران آن، اولویت بالایی دارد، نیستیم؛
- اگر بر این باوریم که نیشابوریان (این جمعیت نیممیلیونی در عصر حاضر)، بخاطر نداشتن زیرساختهای اساسی اولیه، نباید در زیر قبضه پُر از کنایه دیگرانی باشند که سرکوفت فرودگاه نداشتن را هزاران بار به این مردم، پیشکش کردهاند؛
- اگر خواستار رفع تبعیض و محرومیت در بخش حمل و نقل نیشابور نسبت به شهرستانهای همتراز و یا همسایه هستیم؛
- و همه اگرهای دیگر ...
باید این «برند شهر» را برای نیشابورمان فراهم کنیم. «منطقه مصوب نمونه بینالمللیِ گردشگریِ نیشابور»؛ در داشتن زیرساخت گردشگری بینالمللی فرودگاه و البته «ویترینِ توسعه شهری»، یکی از لایقترینها چه در شمال شرق کشور، چه در خراسان غربی، چه در استان خراسان رضوی، چه در غرب خراسان رضوی (و چه هر اصطلاح رسمی و یا ساختگی دیگری) است.
کوشش های امروز ما؛ هزینههای توسعه را برای فرزندانمان و نسلهای آینده نیشابور، کم میکند و کاهش میدهد. «دیگران کاشتند ما خوردیم؛ ما میکاریم دیگران بخورند» و یک نکته بسیار مهم: حتی با فرض اینکه پیشینیان، به هر دلیلی، نسبت به این موضوع، کمتوجهی کرده باشند؛ چیزی از مسولیت ما نسبت به آینده نیشابور و نسلهای آینده سرزمینمان کم نمیکند؛ ما «باید» مسائل توسعه نیشابور را پیگیری کنیم ...