درباره سیاست «چماق و هویچ»، بسیار شنیدهایم؛ اما شاید به ندرت به این اندیشیده باشیم که «اگر چماق و هویچ، در دست یک چماقدار ناشی قرار بگیرد چه نتیجه ای به بار می آورد؟!» من هم اولین بار بود که به این موضوع، فکر میکردم. راستی؛ چه شد که به این اندیشه افتادم؟!
چندی پیش، بزرگواری؛ لینک مطلبی را برایم فرستاد. چند روز پیش نیز لینک مطلبی دیگر (مرتبط با مطلب قبلی) دریافت کردم. عکس دو مطلب یادشده را در تصویر بالا ببینید. مطلب دوم بود که مرا به یاد «چماق و هویچ» انداخت.
القصه؛ یک سایت محلی، به یک مسول، حمله میکند او را «مایوس» و فلان و مدان میخواند؛ اما بعد به او «امید» میدهد که اگر این کار را بکنی خیلی باحالی، خیلی موفقی و خیلی فلانی!
آری! فکرش را که میکنی وجداناً چماق کوفتن، از هویچ دادن، راحتتر است؛ چرا که چماقدار باید حداقل یک هویچ داشته باشد تا به خاطر خوشمزگی آن هویچ، آن بنده خدایی که در زیر چماق است پا بدهد و مطابق میل چماقدار، رفتار کند.
اما وای بر چماقدار بختبرگشتهای که از چماقخور بخواهد «برو و هویچ را خودت تهیه کن»!
این هویچ، در تصویر بالا همان اصطلاح شیک «چرخه مفید» است که زیر آن را خط قرمز کشیدهایم. منظور خیلی خودمانیاش این است که «آقای رییس! تو رو خدا، برو «جار بزن» چند تا مسافر بیار که چرخم بچرخه و از همسایه، «بااهمیت»تر و «باصلاحیت»تر و غیر «بنبست»تر باشم؛ چون برنامههایی دارم که باید به هر قیمتی! که شده اونا رو پیاده کنم.» (لطفا توضیحات تکمیلی را در تصویر بالا ببینید(
با ذکر یک نکته مهم، از این داستان بگذریم: کاش نسبت به عزیزانی که خودجوش و بعضا ظاهرا خود-رو کار رسانه ای میکنند و برای خوشان، رسالت «امداد و نجات» یک استان!!! را قائلند؛ دلسوزی بیشتری شود و با تاکید بسیار، آموزش «اخلاق کار در رسانه» داده شود تا شاید با لحاظ فهم مورد انتظار از چگونگی بجا آوردن حق و احترام زحمات و خدمات مدیران خدمتگزار؛ آن عزیزان نیز مسولانه تر به رسالتهای خود-مفروضشان(!!!) بپردازند.
ادامه این داستان اما ادامه داستان بالا نیست هرچند به آن بیربط هم نیست. داستان ما؛ روایتی از مطالبه همدلانه مردم یک شهرستان است.
۱۰ سال پیش شاید از اهمیت زیرساخت فرودگاه در توسعه منطقهمان اینطور که امروز میدانیم؛ آگاه نبودیم. این آگاهی عمیق و مسولانه؛ نتیجه زحمات همه کسانی است که تلاش کردند تاثیر فرودگاه را در توسعه نیشابور، در معرض توجه یکایک شهروندان و رسانههای شهرستان قرار دهند.
فرودگاه؛ امروز، یکی از مطالبات تراز اول جمعیت نیممیلیونی شهرستان نیشابور است و اولویت آن، به اندازهای است که «توانایی پیگیری و به سرانجام رساندن ایجاد زیرساخت فرودگاه نیشابور» را میتوان به عنوان یکی از فاکتورهای عمده، نافذ و تاثیرگذار در میزان محبوبیت و مطلوبیت سیاستمدارن و مسولان، در میان مردم شهرستان؛ معرفی نمود.
ضعفزیرساختهای شهرستان نیشابور نسبت به موقعیت و جمعیت و کارایی و تاثیرگذاری آن در منطقه شمال شرق کشور؛ و حتی نسبت به شهرستانهای همتراز در همین منطقه؛ خوشبختانه، از نگاه منصف هیچ یک از مسولان محترم پوشیده نمانده و به مناسبتهای مختلف، به این ضعفها اشاره نمودهاند.
- امروز؛ همه میدانند: داشتن مجوز دانشگاه علوم پزشکی با امکان جذب بودجه و اعتبارات ملی چندبرابری؛ چه تحولاتی را در یک منطقه نسبت به دانشکده علوم پزشکی منطقه همجوار ایجاد میکند!
- همه میدانند: برخورداری یک منطقه از جادههای مواصلاتی اصلی و درجه یک؛ ضمن امکان جذب اعتبارات ملی بیشتر برای توسعه و نگهداری جاده، چه مزایای اقتصادی را برای منطقه برخوردار نسبت به منطقه همجوار فراهم میکند.
- همه میدانند: وجود ۵ فرمانداری و ادارات ذیربط در یک منطقه، چه تحولاتی در پیگیری مسائل آن منطقه، نسبت به وجود فقط یک یا دو فرمانداری ایجاد میکند.
- آری؛ همه میدانند ...
- همه میدانند: زیرساخت فرودگاه؛ کمک و فعالکننده پتانسیل بخشهای گردشگری، آموزش عالی، بهداشت و درمان، فرهنگ، صنعت، کشاورزی و ... است و حتی موقعیت ژئوپلتیک منطقه را ارتقا میدهد.
- همه میدانند: نیشابور، رتبه ٢ جمعیتی خراسان را دارد اما در میان ۵ شهر پرجمعیت خراسان (به ترتیب: مشهد، نیشابور، سبزوار، بجنورد، بیرجند)، تنها شهری است که زیرساخت مهم فرودگاه را ندارد.
با این اوصاف؛
آیا اگر حتی نیشابور را گرفتار «تبعیض» نخوانیم؛ نباید به صراحت، بر نابرخورداری و محرومیت این شهر گواهی داد؟!
و ... همه میدانند که نسبت دادن آشکار و تلویحی عنوانهای دردناکی همچون «بیصلاحیت»، «بیاهمیت»، «بنبست» و ... به این نیشابور که فخر تاریخ و فرهنگ خراسان است با محرومیتها و تبعیضهایی که در همین یکی دو دهه اخیر، بر این منطقه روا شده، ارتباط مستقیم دارد.
آری! همه میدانند ...
همه با هم برای رفع تبعیض و محرومیتزدایی زیرساختی از نیشابور ...
نیشابور فردا (کانال مستقل خبری، تحلیلی، اجتماعی و توسعهمحور نیشابور)
[ https://t.me/neyshaburfarda ]
▪️ «پلَخمُونِ نگات»
▫️ عاشقانه ای به گویش نیشابوری
▫️ سروده عباسعلی حشمتی
دیـــلِ مُو، عُـــمریَه کــی سَـــر بـِ گریبُون تُویَه
عاشقت هـــر کـــی بَشَه، مُـورغ غَزلخُون تُویَه
تُو با اُ چَشمِ سیات، بُوردی دیلِ مُور بـِ کوجی
کی گروفتارَه ای جُور، چَن شَوی مِیمُونِ تُویَه
بیــا بِیــشی یَــرِه-جـان تُو یَک درینگی، دِ بَرُم
کَسـخَنَـــه-یِ دیـــل مُــو، دِ چُــختِ اَیوُنِ تُویَه
مشــنُووُم زَخــمِ زبُو از حَســودا، تُو چیمـدَنی
مَعـــــرکَــه ور سَـــــرِ اُ زولـــفِ پرِیـشُونِ تُویَه
«با پلَخمـــُونِ نگاهـــت، چُغُوکِ دیلمَــــه زَییی
بِـزو بِـزو! ای چغــُـوک، وَقـــفِ پلَخمُونِ تُویَه»
عِشقِ تُو کوشتَه مُو رَ وَرگُو چُو جُوری وَرتَوُم
رَدِ گــَودُول-گُـدوُلا، جـــایِ کلـُــوخ-پُرّونِ تُویَه
مَتِمی چیشـم-اَلگــی، وَخِـــــز بِــرِم تـا سَـرِ آو
کـی دیلُــم توشنَـــه-یِ عَنجو لَـوِ خَندونِ تُویَه
▪️ فلاخن نگاه تو
▫️ برداشتی از قطعه نشابوری "پلخمون نگات"
▫️ نوشته یِ "نیشابور فردا"
▫️ دل من، عمری است که سر به گریبان توست (شیفته و گرفتار توست)
▫️ زیرا هر کسی که عاشق تو باشد مرغ غزلخوان تو می شود (مهر و عشق تو آدمی را گرفتار و ستایش گوی تو می کند)
▫️ تو با آن چشمان سیاهت، دل مرا به کجا بردی؟!
▫️ این گونه که گرفتار توست، چند شبی بیش، میهمان تو نخواهد بود! تاب نخواهد آورد و جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد.
▫️ ای یار جانم! بیا و لحظه ای در کنارم بنشین (با من مهربان باش و مدارا کن)
▫️ که آشیانه یِ (پرنده یِ) دل من، بر سقف ایوان توست (دل من به جز در حضور و درگاه تو، آسایش و امن و امانی نمی شناسد)
▫️ تو چه میدانی که از رقیبان ناجوانمرد (حسودان)، زخم زبان های بسیاری شنیده ام؛
▫️ این کشمکش ها (معرکه)، همه بر سر آن زلف پریشان توست!
▫️ با پلخمونِ (فلاخن: ابزار قدیمی تیراندازی) نگاهت، گنجشک دل من را شکار کردی (گرفتار کردی)
▫️ گنجشک دلم را تا می توانی گرفتار کن؛ که این گنجشک، وقف مهر و عشق توست.
▫️ عشق تو مرا کشته است (از خود بی خود شده ام و خود نمی شناسم)؛ تو بگو که چگونه تاب و طاقت پیشه کنم؟!
▫️ این گودال (چاله)هایی که می بینی آثاری است که از کلوخ اندازی تو بر جای مانده است. (آثار بی تابی و بی قراری و عاشقی برای تو در وجودم، نمود پیدا کرده است!)
▫️ چرا چشم غرّه میکنی برای من؟! بیا برویم به سر جوی آب. (این حالت و این وضعیت را کنار بگذاریم)
▫️ دل من، تشنه ذره ای لب خندان توست. (نیکی و خوشرویی تو را آرزو دارم)
▪️ گویش نیشابوری،
▫️ گنجینه فرهنگ شفاهی مردم خراسان
این روستا در فاصله 45 کیلومتری جنوب شهر نیشابور و در بخش میان جلگه قرار دارد.
نیشابور یا نیشاپور( نیو شَهپُهْر، به معنی: ساختهٔ نیک شاهپور) آرام گرفته در دامان بینالود که جایگاه ویژهاش در بحث فرهنگی، گردشگری و تاریخی بر کسی پوشیده نیست، شهری که زمانی آبستن وقایع بزرگ تاریخی و فرهنگی بوده و البته هست، این شهر کهن که در دوره ساسانیان به دستور شاپور اول تأسیس شد و برای بار نخست در دوره طاهریان به عنوان پایتخت ایران بوده است.